در تابوتی نمناک
پشت قبرستان متروکه،
جایی که بجز صلیب و درختان خشک
تنها کلاغها مهمان هستند
در تابوتی نمناک،
دختری با موهای مشکی تر از پرهای کلاغ
چشمانی بی فروغتر از آخرین پرتوهای خورشید
با کت و شلوار قهوهای از دوران رنانس
و پالتویی از پوست گرگ
دور از حیاهوی آدمها
با بچه گرگها بازی میکند
به دیدارش اگر میروی
ظاهرش از سردترین روز زمستانی
سردتر است
باطنش اما،
شبیه داغ ترین روز تابستانیست
پشت چشمان بیفروغش،
دریایی از احساسات مبحوس شده
و پشت تلخ خندش،
دنیایی از شکستها
به دیدارش اگر میروی
کفشهای آهنینت را،
برای در امان ماندن از شیشهها به پا کن
گرمترین نوشیدنی را با خود ببر
و آغوشی پر مهر نثارش کن
+این یدونه رو اجالتا کسی که باید به خودش بگیره میگیره!
++شمام از وقتی اینستا و وات فیلتر شده دارین کلی وقت اضافه میارین یا فقط منم که هرکاری میکنم بازم اخر روز وقت اضافه میارین؟