𝓘𝓬𝓮 𝓐𝓶𝓮𝓻𝓲𝓬𝓪𝓷𝓸

بگذار برایت آن کسی باشم، که فریاد میزند؛ "هیچکس نیست!"
۹ مطلب در بهمن ۱۴۰۱ ثبت شده است
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Sunday, 30 Bahman 1401، 08:47 AM

هیچ وقت نمی‌فهمی

تا وقتی مرگ رو با تک تک سلول‌هات حس نکنی،

هیچ وقت نمی‌فهمی چقدر می‌خوای زنده بمونی


+یکی از مشنگانه‌ترین کارهایی که می‌کنم اینکه وقتایی که خیلی حالم بده، یه تیغ برمی‌دارم بعد به خودم این حقو میدم که هی تو الان می‌تونی خودتو بکشی... و واقعا اون لحظه‌ای که فشار تیغ جوری که نمی‌بره ولی احساسش می‌کنی رو پوستت، اون لحظه‌ایه که می‌فهمی چقدر می‌خوای زنده بمونی... چقدر می‌خوای این زندگی رو که هیچ فایده ای نداشته برات

++این کاربر سر کلاس ریاضی۲ در حالی که داره تو خواب و بیداری سیر می‌کنه این پست رو نوشته، و ۱۰۰٪ بعدا بخاطرش مثل خر پشیمون میشه:|

ꜱᴇᴛʏ, ꜱᴛᴀʏ:) Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Dragon ‌ ‌ Li^^li ‌‌ ꜱᴇᴛʏ, ꜱᴛᴀʏ:) Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Tuesday, 25 Bahman 1401، 03:31 PM

صدای سکوت از فریادها بلندتر است

اینجا،

کنج خانه‌ی قدیمی،

بین کتاب‌های کهنه نمور

لابه‌لای پاکت‌های خالی سیگار

تفاله‌های قهوه

و بسته‌های قرص

کسی درد می‌کشد، 

اینجا،

جاییست که صدای سکوت،

از صدای فریاد‌ها بلندتر است

و تنهایی

واژه‌ ایست که سالیان سال با آن انس گرفته‌ است

اینجا،

سالیان‌ سال است که جسد پوسیده‌ای،

هر روز زندگی می‌کند...

Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Monday, 24 Bahman 1401، 09:30 PM

مکان‌هلی حقیقی در هیچ نقشه‌ای ترسیم ‌نمی‌شوند

بعد از دوروز پیاده‌روی بالاخره به گودال‌هایی رسیدیم که خودمان کنده بودیم. بامزه است، آدم خودش گور خودش را بکند. بعضی گودال‌ها کم عمق هستند و بعضی‌ها اندازه دو نفر جا دارند. حس عجیبیست خوابیدن در جای دیگران. من همیشه موقع کندن گودال‌ها خیلی دقت می‌کنم، چون نمی‌دانم چه کسی قرار است در آن‌ها بخوابد. نفر بعضی کیست؟ 

یاد جمله‌ای از یک کتاب افتادم که در دبیرستان خوانده بودم:(مکان‌های حقیقی در هیچ نقشه‌ای ترسیم نمی‌شوند.) مطمئن باش بعد از جنگ هیچ کدام از گودالوها را در نقشه نمی‌بینی. حالا خانه من زمینی‌ است که شب‌ها سرم را رویش می‌گذارم. همان جایی که دراز می‌کشیم و من و رفقایم دعا می‌کنیم تا صبح  دیگری را ببینیم.

ماه بر فراز مانیفست

کلر وندرپول


+این کاربر خسته‌تر از همیشه و امیدوارتر از همیشه است...

++دارم گاردمو نسبت به آدما و وابسته شدن بهشون میارم پایین، دوست ندارم دوباره وابسته کسی بشم و درد بکشم

Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Tuesday, 18 Bahman 1401، 09:59 PM

بذار برای آخرین بار دست‌هات رو بگیره

چند وقتِ پیش یه استی از ترکیه بعد از زلزله‌ای که اونجا اتفاق افتاد این نامه رو برای لی‌نو و استری‌کیدز نوشت، تا دوستِ استی‌ای که توی این زلزله از دست داد به آرزوش برسه:

🗣: سلام مینهو و اسکیز، از طرفِ استی ترکیه‌ای. بنگ چان یا فلیکس میشه این نامه رو برای مینهو ترجمه کنید؟ یا بقیه اینکارو بکنن؟ ممنون :)

🗣: ما همه ساعت ۴صبح با صدای وحشتناکی که شنیدیم بیدار شدیم، این صدای زلزله همزمان توی تا ۱۰ شهر اتفاق افتاد. حتی بعد از چندساعت هنوز ادامه داشت.

🗣: یه عالمه از مردم ناپدید شدن، عده‌ای زیر اوار موندن و تعدادی مسدوم و بعضی از مردمِ من جونشون رو از دست دادن. دست‌هام میلرزه و بابت دستخطِ بدم معذرت میخوام. این خیلی درد داره مینهو، من میترسم مینهو. فکرنمیکنم بتونم کاری بکنم جز نوشتن این نامه بخاطر یکی از دوست‌های استی‌ام که از دستش دادم. اون زیر آوار موند، من نمیتونستم نجاتش بدم، ما نتونستیم نجاتش بدیم، من متاسفم مینهو..

🗣: من اینو برات نوشتم چون اون میخواست بهت بگه چقدر دوستت داره.من این نامه رو نوشتم چون میخواست بهت بگم میدونی آخرین پست دوستم چی بود؟ اون عکست رو گذاشته بود و کپشن زده بود "هوا خیلی سرده، من به دست‌هات نیاز دارم." همه منتظر شنیدن خبر سلامتیش بودیم اما وقتی خبر فوتش رو توی اخبار شنیدیم، هیچکس نمیخواست باورش کنه.

🗣: اسمش لیلا بود. درآخر امیدوارم هرجا هستی خوشحال باشی. ببین من این نامه رو نوشتم تا به مینهو بگم چقدر دوستش داشتی.نگران نباش، خوب بخواب فرشته‌ی من.

🗣:مینهو، ما خیلی دوسِت داریم.اون خیلی دوسِت داشت. لطفا بذار لیلا برای آخرین بار دست‌هات رو بگیره. نذار سردش بشه. من بهت افتخار میکنم مینهو، به استری‌کیدز افتخار میکنم. ممنون که این همه ادم رو دور هم جمع کردین، ترکیه دوستتون داره بچه‌ها♡

ᰈ @SKZSEXY


+باشه ولی من نباید با این گریم میگرفت

SOFIA RIDDLE
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Saturday, 15 Bahman 1401، 12:12 AM

خوشمزه ترین

-تو خوشمزه ترین غذاهای دنیا رو درست میکنی

+بخاطر خوشمزه بودن گوشتشه

-مگه چه گوشتی تو غذاهات می‌ریزی؟

-وقتی بفهمی اونقدر زنده نمیمونی که دوباره غذاهامو امتحان کنی


+این کاربر مثل خر روانش ریخته بهم، به خودم قول داده بودم اگه معدلم بالای ۱۹بشه، گوشیمو عوض میکنم ولی بخاطر نمره ریاضی و شیمیم فقط معدل الف میشم، حقیقتا بالای ۱۹هم میشد پولم اندازه ای که عوضش کنم مدلی که میخوام رو بخرم نبودش ولی خب اون موقع میتونستم به یه بهانه ای خودمو قانع کنم پول بگیرم از یکی:"

++این کاربر از دست خودش کلافه شده، تا یه جایی میشه راجب دیگران و حرفاشون سکوت و مقاومت کرد، از یه جایی به بعد واقعا وارد یه گارد و خودسانسوری خیلی بزرگ در ابعاد خیلی زیاد میشین که دیگه کسی نتونته به خود واقعیتون صدمه بزنه، و این خیلی کلافه کنندست که نمیتونم احساساتم رو بروز بدم... رسما یه تیکه چوب خشک متحرکم که هرچقدر میخواد احساسات بروز بده مغزش جلوشو میگیره:|

+++پی نوشت ها از خود پست طولانی تر شد🙄💔

Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Dragon ‌ ‌ 𝑰𝒏𝒔𝒂𝒏𝒆 .. Li^^li ‌‌
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Tuesday, 11 Bahman 1401، 12:19 PM

فرمان دادن به خود

کسی که از خود اطاعت نکند، باید از دیگران دستور بگیرد.

مطیع دیگران بودن، ساده‌تر،

بسیار ساده‌تر

از فرمان دادن به خود است.

وقتی نیچه گریست

اروین د.یالوم


+چقدر افکار و شخصیت نیچه، توی این کتاب شبیه مال منه...

Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Monday, 10 Bahman 1401، 04:04 PM

چرا کشتیش؟

-چرا کشتمش آقای قاضی؟

من ‌بیشتر از هر کس دیگه دوستش داشتم،

اون تنها آدمی بود که توی اون لباس‌های گشاد تیمارستان هم جذاب بود،

تنها کسی بود که توی بدترین حالت ممکن دوست داشتنی ترین آدم بود،

هیچکس به اندازه من از حرف زدن باهاش خوشحال نمیشد...

هیچکس به اندازه من مراقبش نبود، 

هیچکس اندازه من درکش نکرد،

هیچکس نتونست اندازه من دردشو با پوست و گوشت احساس کنه

بخاطر همین کشتمش،

کشتمش که بیشتر از این عذاب نکشه

کشتمش چون نمیتونستم گریه‌هاشو ببینم وقتی هیچ کاری از دستم برنمیومد

کشتمش چون کشتنش بهترین کاری بود که میشد کرد

پشیمونم؟ نه نیستم

روزی نیست که بخاطرش گریه نکنم ولی پشیمون نیستم

اگه یه فرصت دوباره بهم بدن بازم انجامش میدم، حتی خیلی زودتر از اون روز

دیدنش درحالی که برای اولین بار آروم آروم بود قشنگ ترین صحنه‌ای بود که یه نفر می‌تونست ببینه


+جدیدا افکارم خیلی سادیسیمی طور و دیکتاتوری شده، زیاد جدیم نگیرین

𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 :| Dragon ‌ ‌ 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 :|
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Friday, 7 Bahman 1401، 09:17 PM

قلبش همیشه باهامه

-درکت می‌کنم، منم یه روزی خیلی عاشق بودم

+اونم عاشقت بود؟

-اون دیوونم بود...

+بعدش چی شد؟

-بعدش...

به آرامی چیزی را در کیفش لمس می‌کند

-خب اون مرد...

+بابتش متاسفم

-ولی ولی قلبش همیشه باهامه...

به جسم فشار بیشتری وارد میکنه


+این کاربر به شدت خستست، ببخشید که کامنتاتون رو هنوز جواب ندادم

【 𝗝𝗶𝘄𝗼𝗼 】 𝑰𝒏𝒔𝒂𝒏𝒆 .. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱
Last Comments :
Made By Farhan TempNO.7