𝓘𝓬𝓮 𝓐𝓶𝓮𝓻𝓲𝓬𝓪𝓷𝓸

بگذار برایت آن کسی باشم، که فریاد میزند؛ "هیچکس نیست!"
۱۵ مطلب در اسفند ۱۴۰۱ ثبت شده است
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Sunday, 28 Esfand 1401، 10:27 PM

با قلبی از جنس آفتاب

بالای بالاترین ابر دنیا،

جایی که دست هیچکس نمی‌رسد.

جایی که بجز سفیدی و روشنایی هیچ چیزی نمی‌توانی ببینی.

کمی پایین‌تر از محل اتراق گله اسب‌های وحشی

او،

با قلبی از جنس آفتاب،

زیبایی همانند مهتاب،

و پیراهن نقره‌ای بلند،

روی طنابی از جنس ابر تاب بازی ‌می‌کند!

اگر گوشت را به صدای باد بسپاری،

صدای خنده‌هایش تا روزی زمین می‌آید.

و آوازه مهربانی‌اش، در تمام دنیاها پیچیده...

کمی که نزدیک‌تر شوی،

درمی‌یابی که از جنس شیشه‌ است.

اگر می‌خواهی نزدیکش شوی،

آهسته قدم بردار،

اگر می‌خواهی نزدیکش شوی، 

قبلش مطمئن شو که برای تا ابد ماندن نزدیک می‌شوی!

مباد برای تفریح نزدیکش شوی،

و ترکی روی جسم ضعیفش بی‌اندازی

مباد ترکش کنی،

و بگذاری فروبریزد.

مباد با احساساتش بازی کنی...

به دیدارش اگر می‌روی،

برایش دست گلی از جنس بهار،

عطری با بوی عشق،

و مقداری نوشیدنی ببر


+هنوز هم معتقدم کلماتم برا اینکه مانیا رو توصیف کنه زیادی پیش پا افتاده و بیخودین...

++ببخشید که دیر شد

+++یکم حرف بزنیم؟

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝑽𝒂𝒍𝒆𝒏𝒕𝒊𝒂⊱ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝑽𝒂𝒍𝒆𝒏𝒕𝒊𝒂⊱ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝑽𝒂𝒍𝒆𝒏𝒕𝒊𝒂⊱ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝑽𝒂𝒍𝒆𝒏𝒕𝒊𝒂⊱ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝑽𝒂𝒍𝒆𝒏𝒕𝒊𝒂⊱ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝑽𝒂𝒍𝒆𝒏𝒕𝒊𝒂⊱ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝑽𝒂𝒍𝒆𝒏𝒕𝒊𝒂⊱ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝑽𝒂𝒍𝒆𝒏𝒕𝒊𝒂⊱ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝑽𝒂𝒍𝒆𝒏𝒕𝒊𝒂⊱ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝑽𝒂𝒍𝒆𝒏𝒕𝒊𝒂⊱ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝑽𝒂𝒍𝒆𝒏𝒕𝒊𝒂⊱ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝑽𝒂𝒍𝒆𝒏𝒕𝒊𝒂⊱ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝑽𝒂𝒍𝒆𝒏𝒕𝒊𝒂⊱ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 گلی 🍀🍓 ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝑽𝒂𝒍𝒆𝒏𝒕𝒊𝒂⊱ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Dragon ‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Dragon ‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Dragon ‌ ‌ Dragon ‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Dragon ‌ ‌
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Monday, 22 Esfand 1401، 11:43 PM

نیازمندی‌ها

یکی از بزرگ‌ترین نیازمندی‌هام، 

اینکه احساس تعلق بکنم...

به یه جایی!

به یه کسی!

به یه چیزی!

واقعا نیاز دارم احساس تعلق خاطر داشته باشم...

هیچ وقت به خانواده و خونمون احساس تعلق نداشتم، 

چون همیشه احساس می‌کردم یه زمان کوتاهی باهاشونم و بعدش باید خودم زندگی مستقلمو داشته باشم...

هیچ وقت به شهرم احساس تعلق نکردم،

چون می‌دونستم دلم نمی‌خواد همیشه توی این شهر باشم...

هیچ وقت نسبت به کشورم احساس تعلق نکردم،

چون همیشه دنبال این بودم که یه روز ازش فرار کنم...

هیچ وقت به رقیقام متعلق نبودم، 

چون یه بار همه وقت و انرژیم رو گذاشتم برای یکی و نتیجش فقط درد بود...

هیچ وقت وقتی تو رابطه بودم احساس تعلق نداشتم،

چون می‌دونستم موقتیه و همینکه اراده کنم یارو برای همیشه از زندگیم می‌ره...

چقدر با کامی و بری این حسو داشتم... این حس که متعلق به یکیم... مال یه جاییم! یه آواره بیکاره نیستم... حتی اونام از دست دادم

خسته شدم انقدر مثل یه آواره زندگی کردم:)...

𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 :| Li^^li ‌‌ گلی 🍀🍓 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 :| گلی 🍀🍓 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 :| 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 :| 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 :| 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 :| گلی 🍀🍓 گلی 🍀🍓 گلی 🍀🍓
Last Comments :
از پیشم نرو.... 𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Friday, 19 Esfand 1401، 11:41 PM

از پیشم نرو....

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

سلام عزیزممن آدم خوبی نیستممن کسی که تو فکر می کنی نیستمقهرمان نیستمفداکار نیستمبه فکر تنهایی و غم های جهان نیستممن رویاهای شبانه ات نیستمهیچ درخور زیبایی ات نیستمراستگو نیستمدرستکار نیستمچاره ای نیستهیچکس نیستم
نه از پیشم نرواز پیشم نرواز پیشم نرواز پیشم نرو
من مثل معماران بزرگ جهانخانه های زیبا برایت نمی سازممثل عشاق در فیلم و رماننبرد عاشقانه ای نمی سازممن شعر های عاشقانه ندارم در جیب، اماحرف هایم با تو کم نیستبگذار برایت آن کسی باشمکه فریاد می زند هیچکس نیست
نه از پیشم نرواز پیشم نرواز پیشم نرواز پیشم نرو
بگذار هیچکس نباشمبگذار نامی نداشته باشمبگذار برای داشتن توبزرگ ترین هیچ جهان باشملب هایم از حرف های قشنگ خالیستدست هایم از دست های توبمان تا دوباره بگویمکه من هیچم، هیچ، هیچ برای تو
نه از پیشم نرواز پیشم نرواز پیشم نرواز پیشم نرو
از پیشم نرواز پیشم نرواز پیشم نرواز پیشم نرواز پیشم نرواز پیشم نرواز پیشم نرواز پیشم...
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Friday, 19 Esfand 1401، 09:04 PM

بسم الله الرحمن الرحیم🍷

خب با نام و یاد خدا

1. ریدم تو قالب"-"

2. کامنت جواب دادم

3. پست گذاشتم^^

بلو منو ببخشxD

در کل، چطور شد؟🗿

ولی یه سری چیزا رو هرچی گشتم نتونستم درست کنم مثلا اون چیزه وقتی نقل قول میزنی

تعداد کامنتا که پایین پست می‌نویسه و اون چیزا وقتی میخوای کامنت بنویسی (آدرس وب و ایمیل و اسم)

که بلو قراره درستشون کنه^^ اینم برای یادگاری گذاشتم و همین دیگه خدافظ.

𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 MIZUKI .=. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ 𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Dragon ‌ ‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Dragon ‌ ‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Thursday, 18 Esfand 1401، 08:11 PM

ساعت مردن

یکی یکی چراغ‌های دهکده خاموش می‌شود.

تنها روشنایی باقی‌مانده پشت پرده‌کرکره‌های بیمارستانی ضخیم ویلوز است؛

آخر ساعت مردن با ساعت زندگی فرق دارد.

باشگاه قتل پنجشنبه

ریچارد آزمن

Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Wednesday, 17 Esfand 1401، 07:47 PM

قلب کوچیک دوست داشتنی من

جدیدا دارم تمام سعیم رو می‌کنم که از قلب کوچیک دوست داشتنیم که تمام این مدت بدون هیچ استراحتی می‌تپیده و همه چیزو تحمل ‌می‌کرده مراقبت کنم! دارم همه زورم رو می‌زنم که رژیم غذاییم سالم‌تر بشه!...


چقدر جدیدا بطور عجیبی از همه چیز لذت می‌برم! پارادوکس فقط اونجاست که من، در عین‌ حال که دارم از همه چیز لذت می‌برم خیلی چیزارو احساس نمی‌کنم بجز یه چیز...:)


جدیدا خودم رو بخاطر یه مسئله‌ای که حدود ۵-۶سال درگیرش بودم بخشیدم!... واقعا خیلی از اتفاقات اون موقع به هیچ وجه تقصیر من نبود، فقط من نیاز داشتم برای اون موقع سوگ‌وار باشم و چی بیشتر از این می‌تونست ناراحتم کنه و عذابم بده که من مقصر تموم اتفاقات بودم؟! الان تنها چیزی که از اون موقع مونده، فقط یه کیسه کوچولو وسلیست که اونم این هفته می‌رم و می‌سوزونم و تموم می‌کنم عذابی که تمام این مدت برای خودم ساخته بودم...!


دیشب، داشتیم با کیمیا راجب سوپرایز تولدی که یه سال برام انجام داد حرف می‌زدیم و دلم خواست یهویی برا شمام بگمش! اون سال یه روز هماهنگ کردیم رفتیم خونشون و نهار موندیم تو خردادهم بود... اون سال براش کادو یه هاوارتیای گورخری خریدم که از اون موقع تو خونمون به گل کیمیا پسند معروفه! عمر گلش خیلی کمه و خیلی برام دردناکه که هر چند وقت یه بار باید مال خودم رو عوضش کنم... دورانی که بین دوتا ترمم بود یه روز با خالم یدونه جدیدش رو گرفتیم و مثل خر خوشحالم که گل داده@-@ بعد اره داشتم می‌گفتم! همه چیز خوب بود تا اینکه کیمیا رفت تو اتاق بعد شروع کرد داد زدن که ارههههه سوسک اینجاست بدو بیا کمکم. از کیمیا اصرار، از من انکار که نه خودت بگیرش... راستش می‌ترسیدم که بگیرش و بندازش روم! آخرش طی یک حرکت ژانگولری در اتاقو با لگد باز کردم و دیدم بعلههههه خانم کادو تولدامو چیده😂😶


جدیدا خیلی تنبل و بی حوصله شدم، هیچ کاری انجام نمی‌دم، نه ساز می‌زنم، نه کتاب می‌خونم، نه کد نویسی تمرین می‌کنم، نه ریاضی دو می‌خونم، راستشو بخواین فقط مثل خر دارم اتاق مرتب می‌کنم و فیزیک دو می‌خونم


خیلی از وسایلای قدیمیم یا وسایلایی که نو بودن و هیچ وقت استفاده نمی‌کردم ازشونو انداختم رفت، و حس خوبی دارم بابت اینکه اتاق یکم سبک‌تر شده


چقدر دلم برای زهرام تنگ شده، و چقدر دردناکه که امسال عیدم نمیادش:( مثل سگ خمار اینم که بغلش کنم بخوابم@-@ در حد مرگ دلم برا غیبت کردن باهاش تنگ شده و مثل چی نیاز دارم بیاد یکی بزنه تو گوشم که گریم بگیره و خالی بشم


یکی از فکت‌های جالب راجب من اینکه شما می‌تونید هر وقت خواستین بیاین خونمون، و بهتون قول شرف می‌دم که اگه چیزی نیاز داشته باشین همه چیز و همه سایزی توی وسایلام نوش گیر میاد


از اول ماه، دارم می‌رم باشگاه بدنسازی دوباره که وزنمو درست کنم! بعد هی همه دارن از هیکلم تعریف می‌کنن چند روزه:> واقعا خیلی شانس بزرگی آوردم که تو کرونا وقتی چاق شدم، بد فرم چاق نشدم! هیکلم همونیه که بود فقط چاق شدم که اونم درست می‌کنم@-@ ولی حس خوبی داره وقتی خودت حس خوبی نمی‌گیری از بدنت ازت تعریف کنن

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Dragon ‌ ‌ Amber Boy Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Amber Boy
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Thursday, 11 Esfand 1401، 11:40 PM

تمام احساساتی که مبحوس کرده بود

تمام احساساستش را در سینه‌اش حبس کرده بود

نیاز داشت یکی آنقدر محکم بغلش کند،

که تمام احساساتی که مبحوس کرده بود از چشمانش بیرون بریزد


+این خیلی بده که نمیتونم احساساتمو نشون بدم، یه عالمه احساس قدیمی دارم که روهم جمع شدن و نمیتونم نشونشون بدم و بخاطرش همه رفتارای جدیدم حالت روتین داره... چون چیز خنده‌دار گفت می‌خندم! اینجا نیازه جوری رفتار کنم که انگار ناراحتم، اینجا باید داد بزنم... انگار یه ماشینم که برنامه ریزی شده! شدم یه پارادوکس بزرگ، یه آدمی که پر از احساسه و هیچی حس نمی‌کنه

++کاش یه چیزی بیشتر از صرفا دیدن پستا بودین:)... خیلی ناراحت میشم وقتی افکار درونم که تو دنیای واقعی به هیچکس نشون نمیدم رو اینجا مینویسم و بعد ایگنور میشم:)

Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Friday, 5 Esfand 1401، 07:31 PM

نباید فرزندی خلق کند

به یاد حرف فردریش افتاد که می‌گفت، کسی که خود یک خلق کننده و آماده خلق افراد خلاق نیست، نباید فرزندی خلق کند و در دل به او حق داد. اشتباه است که انسان به دلیل نیاز، تنها نبودن و معنایی به زندگی بخشیدن، بچه‌داز شود. همچنین غلط بود که انسان به وسیله پاشیدن بذر به آینده، طلب جاودانگی کند، گوشا این بذرها حاوی خودآگاه شخص هستند

وقتی نیچه گریست

Li^^li ‌‌ Dragon ‌ ‌ Amber Boy Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Thursday, 4 Esfand 1401، 11:03 PM

روزمرگی

راستش روزای خوب برام ترسناکن، احساس می‌کنم آرامش قبل طوفانه و بعدش قراره پاره بشم...

امروز به طرز عجیبی خیلی خوب بودم، من روزایی که خوب نیستم یه آدم عادی معمولیم روزایی که خوبم یه آبروبر متحرکم=-= 

انقدر دلقک بازی دراوردم با نیایش تو کافه، دیگه روم نمیشه برم اونجا... 

براش فال قهوه گرفتم بعد یه ممد با فرقون دیدم مرام بزارین برام یه ممد با فرقون پیدا کنین رمالیم درست دربیاد:|

یکیتون مرامی جمع کنه بیاد من عاشقش بشم بعد شکست عشقی بخورم تبدیل بشم به یه آدم عادی:| کلافه شدم انقدر دو سه روزه انرژی دارم:| من واقعا تو حالتی که حالم خوبه به همه چیز نزدیکم بجز یه آدم عادی:|، ترسناکش وقتیه که مجبوری ادای آدمای عادی رو دربیاری جلو بقیه که یکم شرافت بمونه برات:| از شدت انرژی مغز درد می‌گیرم:|

امروز از صبح باشگاه بودم، بعد اومدم خونه ادامه اتاقمو جمع کردم، بعد رفتم کافه، بعد رفتیم ولگردی، بعد کلی پیاده رفتم (15هزار قدم)، هنوزم انقدر انرژی دارم که پتانسیل پرواز تا ماه رو دارم...

چقدر آهنگای بمرانی و شروین قفلین... دوساعته نشستم دارم همه آهنگای شروین رو دانلود میکنم یه چندتاشم تو پلی لیستم گذاشتم دوست دارین گوش بدین

+اگه مثلا یه روزی بخوام اسم واقعیمو عوض کنم، بنظرتون چی بزارم اسممو؟

++چه آهنگی الان میتونه حالتونو توصیف کنه؟

+++حال دلتون چطوره؟

++++خواهرم ماگم رو شکست و ریده شد تو روزم...

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ 𝘌𝘭𝘢𝘺𝘭𝘢 .. Li^^li ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚
Last Comments :
۱ ۲ بعدی
Made By Farhan TempNO.7