𝓘𝓬𝓮 𝓐𝓶𝓮𝓻𝓲𝓬𝓪𝓷𝓸

بگذار برایت آن کسی باشم، که فریاد میزند؛ "هیچکس نیست!"
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Saturday, 8 Mordad 1401، 05:12 PM

می‌ترسم

-من می‌ترسم! این کره زمین به این بزرگی رو ببین، قرار بود 8میلیار آدم باشیم با 8میلیارد زندگی متفاوت، روحیات متفاوت، اخلاق متفاوت، ولی هممون داریم مثل هم می‌شیم... جامعه بهمون یه ماسک میده، و ما اون ماسک رو روی صورتمون می‌زاریم چون می‌ترسیم که خود واقعیمون آسیب ببینه... خودتو ببین، 20سالته ولی هنوزم همون بچه 7ساله‌ای هستی که از تنهایی می‌ترسه، منو ببین 19سالمه ولی هنوزم مثل وقتی 12 سالم بود می‌ترسم که یه روز همه آدمای دور و برم بمیرن... داریم چیکار می‌کنیم با خودمون؟ هر دفه که جامعه بهمون قالب جدید داد و ما توی اون قالب جا نشدیم، یه تیکه از خودمونو کندیم انداختیم دور که توی اون قالب کوفتی جا بشیم!! خودتو ببین، قالب و نقاب یه دانشجو، یه مادر فداکار، یه زن خونه دار که باید تمام هدفش این باشه که به بچه ها و شوهرش برسه و نکنه یه زمان انقدر خودخواه باشه که بخواد برای خودش چیزی بخواد، تو خودتو توی همه اینا جا کردی و در عوض خودتو و همه آرزوهاتو فدا کردی! در عوض هر روز اون بچه 7ساله همون جوری پاهاشو توی شکمش جمع میکنه و بلند بلند از ترس گریه می‌کنه... نگاش کن، چقدر ازش دور افتادی؟ چقدر دیگه شبیهش نیستی؟ چند ساله تو بزرگ شدی ولی اون باهات بزرگ نشده؟ فکر می‌کنی داری لطف می‌کنی بهش که توی اون همه قالب قایمش کردی؟ پس چرا انقدر ترسیده؟ پس چرا انقدر عصبانی؟ این ترسناکه! ترسناکه که بچه 12ساله من از مردن می‌‌ترسه از مرگ می‌ترسه، از تنها موندن می‌ترسه، از اینکه دیگه کسی دوسش نداشته باشه می‌ترسه و من بجای اینکه دستشو بگیرم کمکش کنم و صبر کنم تا 19سالش بشه و باهم پیش بریم، فقط دارم خودمو دارم توی قالب های بیشتری میچپونم و قایم میکنم! این ترسناکه می‌فهمی؟

+آروم باش! می‌فهمم چی می‌گی.

-نمیخوام آروم باشم، نمیخوام منم بشم یکی مثل همه! نمیخوام آخر عاقبتم بشه یه زندگی مثل زندگی همه، نمیخوام یادم بره کیم، نمیخوام زیر این همه ماسک و قالب بپوسم! نمیخوام قبل از اینکه جسمم بمیره، روحم بمیره، نمیخوام روز مرگم روحم هفت کفن پوسونده باشه!نمیخوام بچه ترسیده درونم تا آخر عمرش 12ساله بمونه... کی گفته همه دخترای 19ساله باید فلان مدل باشن؟ چرا باید لاغر باشم؟ تا یه پسر ازم خوشش بیاد و باهام بخوابه؟ اگه این اتفاق نیفته چی میشه؟ چرا باید وقتی کلی انرژی دارم ادای یه خانم موقر رو دربیارم؟ که یکی بپسنده و باهام ازدواج کنه؟ اون با کی داره ازدواج می‌کنه؟ با من یا با قالب من؟ اصلا ممکنه یه روز بفهمه من واقعی کیم؟ چرا انقدر از دوست نداشته شدن می‌ترسیم؟ چرا وقتی یکی خودشو توی قالب ها جا نمیده، ماسک نمیزنه، ادا در نمیاره، انقدر گارد میگیریم؟ من چقدر شبیه خودمم؟ تو چقدر شبیه خودتی؟ اصلا میدونی خودت کیه؟ چقدر حفره شخصیتی داریم؟ چقدر خود واقعیمون نیستیم؟ چقدر از خود واقعیمون دور شدیم؟ من می‌ترسم که دارم شبیه همه می‌شم بجز خودم


+همین شکلی نوشتمش اشکال های نگارشیشو بعدا درست میکنم

 𝙅𝙀𝙊𝙉 𝙎𝘼𝙉𝘼 ..  𝙅𝙀𝙊𝙉 𝙎𝘼𝙉𝘼 ..  𝙅𝙀𝙊𝙉 𝙎𝘼𝙉𝘼 ..
Last Comments :
Tags :
۳ عدد دیدگاه تا کنون ثبت شده است
  • 𝙅𝙀𝙊𝙉 𝙎𝘼𝙉𝘼 ..
    8 Mordad 01، 17:13
     𝙅𝙀𝙊𝙉 𝙎𝘼𝙉𝘼 ..

    نترس 💅

  • 𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
    8 Mordad 01، 17:17
    𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
    چون تو گفتی:"|
    چطوری جئون سانا؟
  • 𝙅𝙀𝙊𝙉 𝙎𝘼𝙉𝘼 ..
    8 Mordad 01، 17:24
     𝙅𝙀𝙊𝙉 𝙎𝘼𝙉𝘼 ..

    فدام شی 

    خابم میاد 💅

  • 𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
    8 Mordad 01، 19:31
    𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
    جوووننننن
    گرمههههههه:"|
    انقد گرمه که بستنیم جواب نمیده
    کولرمون به تتته پته افتاده:"|
  • 𝙅𝙀𝙊𝙉 𝙎𝘼𝙉𝘼 ..
    8 Mordad 01، 22:44
     𝙅𝙀𝙊𝙉 𝙎𝘼𝙉𝘼 ..

    😍💅 جهنمو داریم تجربه میکنیم

    واسه قیامت اماده باشید

  • 𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
    9 Mordad 01، 21:20
    𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
    جهنمم انقد گرم نیست بخدا:"
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Made By Farhan TempNO.7