𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭26
رسما با وجود تمام مقاومتم نسبت به رفتن توی فندوم جدید موا و تومون شدم رفت. الان باید بیشتر حرص بخورم که پول ندارم!
دارم تمام تلاشم رو میکنم روی تمام عقاید و حرف های مزخرفم پا بزارم و یه سری کارهای کاملا جدید رو انجام بدم. یکم عوض کردن راهم سخت و ازار دهنست ولی هرچی جلوتر میرم شجاعت بیشتری بدست میارم. راستش ترجیح میدم توی راهی که دوست دارم بیکار بشم تا یه شغل خوب با حقوق خوب داشته باشم وخوشحال نباشم. امروز بعد امتحان سر یه چهاراه شلوغ رو سکوی یه مغازه با دوستم نشستم موزیک ویدیو گود بوی کام بک تی اکس تی (اگه اشتباه نکنم اسم آهنگ رو) رو دیدن و هرکی رد میشد جوری نگاه میکرد که انگار جن زده شدیم ولی مزه داد و آخرش با یه آب میوه بلوبری که توش تخم شربتی داشت خدافظی کردیم، خدایی این چل بازیها به صد تا کافه رفتن و خوردن پاستا و ... میارزه. اتفاق جدیدی که افتاد این بود که رفتم با یکی حرف زدم و آره حرف زدن باهاش خیلی بهم حس خوبی میده و دیدم نسبت به زندگی رو کاملا عوض میکنه
هنوزم وقتی کسی بهم میگه درس خوندی؟ یا ایشالله پزشکی میاری؟ یا هر کدوم از این حرفا احساس میکنم بچه نمک نشناس بیشعوریم که باوجود این همه امکاناتی که بهم دادن دارم کار خومو میکنم و همه پولشون رو هدر میدم و دوباره میرم تو مود اینکه دارم غرق میشم
باشه ولی اینکه یکی از تو مخ ترین آدمای زندگیم میخواد بره سربازی و دفترچه گرفته باید بهم حس خوبی میداد که دوسال نمیبینمش نه اینکه حالمو بد کنه و حتی به این فکر کنم که دلم براش یکم تنگ میشه
همین دیگه امروز اتفاقای جدید همینا بودن بقیه مثل قبلیا بودن
+بیاین باهم حرف بزنیم و بهم تاریخ تولدهاتونو بگید
مایل به تمایل به دیدن فال های رنگی رنگیتون؟کلیک