𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭7
روز به روز دارم بیشتر از خودم متنفر میشم
همش دارم خودمو با بقیه مقایسه میکنم و هی احساس کمبود دارم و این مقایسه کلا از بیخ و بن اشتباهه ولی هیچ جوره نمیتونم جلوی مغزم رو بگیرم! احساس احمق بودن میکنم احساس میکنم بیخودی زندم احساس ضعیف بودن میکنم
از فردا جلسه اول گیتارم بعد دو سال و خورده ای شروع میشه...:) ولی خدایی ۴تا جلسه ۲۰-۳۰ دقیقه ای ۲۷۰خیلیه! دلم نمیخواد برم باشگاه نقاشی های دوستمو که دیدم دیگه واقعا دلم میخواد برم کلاس نقاشی ولی میدونم اگه نرم باشگاه اقای m کلم رو میکنه و زندم نمیزاره از اردیبهشت گیر داد که حتما باید بری باشگاه
فردا میخوام کتاب جدید رو شروع کنم مهم نیست الان چقدر حالم گرفتست و چقدر احساس غریبی و تنها بودن و اضافه بودن دارم ولی فردا یه روز جدید و پر اتفاقای جدید
شبتون بخیر