𝓘𝓬𝓮 𝓐𝓶𝓮𝓻𝓲𝓬𝓪𝓷𝓸

بگذار برایت آن کسی باشم، که فریاد میزند؛ "هیچکس نیست!"
۲۲ مطلب در تیر ۱۴۰۱ ثبت شده است
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Thursday, 2 Tir 1401، 10:35 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭14

امروز رفتم تئاتر "آش بالا آش پایین" خواهرم بخاطر تئاتر مدرسشون بلیط رایگان گرفته بود چهارتا منو مامانم و خواهرم و کیم رفتیم، بعدم کیم اومد خونمون نهار هم قرمه سبزی داشتیم که خب واقعا قرمه سبزی دریست از درهای بهشت! با کیم کلی سوپراستار جی وای پی بازی کردیم و کلی چرت و پرت گفتیم و همه عکسای تکراری گوشیش رو برای بار nام دیدیم. ساعت 6 رفتم با خالم یه لایو برا بچه هاش راجب هدایت تحصیلی و انتخاب رشته گذاشتیم و کلی حرف زدم براشون و سعی کردم تجربیاتم رو بگم. تا الان که آدم زیاد موفقی نبودم ولی درس عبرت خوبیمXD چند بار تا الان برای بچه های مدرسشون راجب چیزای مختلف حرف زدم یه جوریایی خوشم میاد از این کار، سخنرانی کردن رو دوست دارم اگه اعتماد به نفسشو داشته باشم خیلی خوب هم حرف میزنم امروز واقعا بهتر از چیزی که میخواستم پیش رفت بعدش ساعت تقریبا 19کیم رفت و منو خالم و خواهرم سه تایی نشستیم حرف زدن و بعد سه تایی کلی گریه کردیم:"| بله!! کلی گریه...

خیلی جالبه،چند روز مونده به کنکور که همه بچه ها دارن خودشونو جر میدن که بهترین دانشگاه قبول بشن و رتبشون جا به جا بشه و فلان و بهمان من دارم هر روز با کیم شهر رو میگردم و ولگردی میکنیم. اندر فواید همین کارام در همین حد بگم که دیگه کهیر نمیزنم و خودمو نمیخارونم و خیلی استرس و اضطرابم بهتر شده، خوابمم خیلی منظم تر شده و کابوس هامم واقعا کمتر شده!


+موفقیت رو توی چی میبینید؟

yora ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 گلی 🍀🍓 ناشناس ناشناس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ناشناس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Wednesday, 1 Tir 1401، 08:59 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭15

امروز همینجوری بیکار ساعت ده صبح نشسته بودم که یهو کیم زنگ زد که چیکاره ای بیام پیشت؟ چون خودم بهش صبح پیام داده بودم که حالم خوب نیستش. منم بی هدف و بیکار و بیعار از خدا خواسته گفتم ارههههههههههه بیا، اومد و دکتر استرنج دیدیم بعد مجبور شدیم بریم باشگاه خواهرم اونو بزاریم باشگاه و بمونیم تا تموم شه بعدم من کار داشتم رفتم اونم مثل خواست بره خونشون بعد بله بعد کلاسم زنگ زد که کجایی اومدم یه فیگور دیگه از بی تی اس بخرم بیا جلوی مغازه و باز همو دیدیم و تا جلو در خونه ما پیاده اومدیم (خلاصه گفتم پایین ترش جزئیات رو میگم)

معلم هنر قدیمیم رو دیدم واقعا خیلی تو زندگیم تاثیر گذار بود و خیلی دوسش دارم*-*

دکتر استرنج به دنیای مارول واقعا علاقه مندم کرد

انقد با کیم آلبالو خوردیم که تمام روز دل پیچه داشتم و نمیتونستم راه برم و بزور تا خونه پیاده اومدم (آلبالو ایز مای لاو)

چرا انقد ایس پک گرون شده؟:|

واقعا میخوام برم دنبال هنر حتی به قیمت اینکه از چشم بابام بیفتم کلا:>

دوست کیم رو دیدم، واو واقعا خیلی خوب بود توی شهر کوچیک ما که اصلا این چیزا برا پسرا باب نیست خیلی خفن و قشنگ سر تا پاش مرچ بی تی اسه!! خیلی خوب بود واقعا خیلی استایل جسورانه و خوبی داشت بخدا اگه کیم تورش نکنه احمق دو عالمه

وای من خیلی از این دوست های کیم میخوام، خیلی خوبه اینجوری رفاقت دختر و پسر مخصوصا وقتی تو یه شهر باشی بشه بیرون رفت! مثلا سهند الان خیلی رفیق خوبیه ولی خب خیلی دوریم هیچ وقت نمیتونم ببینمش

هیچ کار مفیدی نکردم امروز،یه کلمه درس نخوندم و کلا وقتمو تلف کردم ولی حالم خیلی بهتره، خیلی مودیم جدیدا یه دقیقه گریه میکنم یه دقیقه میخندم یه دقیقه جدیم یه دیقه مسخره بازی درمیارم

خیلی سخته توی دنیایی که توش 8میلیارد نفر هست انقدر احساس تنهایی کنی

𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶
Last Comments :
قبلی ۱ ۲ ۳
Made By Farhan TempNO.7