احساس بی ارزشی (موقت)
احساس بی ارزشی میکنم
مثل وقتی که رفیقت
بعد خداماه ندیدن هم،
چندروز اومده باشه شهرتون
ولی فقط وقتی زنگ میزنه میگه اومدم
که میخواد بیاد کتاب ببره:)...
+مایل به تمایل به صحبت کردن؟
احساس بی ارزشی میکنم
مثل وقتی که رفیقت
بعد خداماه ندیدن هم،
چندروز اومده باشه شهرتون
ولی فقط وقتی زنگ میزنه میگه اومدم
که میخواد بیاد کتاب ببره:)...
+مایل به تمایل به صحبت کردن؟
کسی که نمیتونه هیچی رو قربانی کنه،
هیچ وقت نمیتونه هیچی رو عوض کنه!
Attak on titan
رو مخترین جملههای دنیا، با اختلاف خیلی زیاد، بابات اجازه نمیده، آخرش که قراره ازدواج بکنی که چی؟ و رفتی خونه شوهرت اجازه داد انجامش بدهست... یعنی هر دفه این سه تا جمله کوفتی رو میشنوم، اول چند ثانیه روح از صورتم میره کلا مثل مردهها زل میزنم به یارو، بعدم اختیار دهنمو از دست میدم هرچی از دهنم درمیاد میگم به یارو!
قشنگ این شکلی که هی داری همه زورتو میزنی که آزادی داشته باشی، که بتونی ثابت کنی درجه دو نیستی، با پسرا برابری و هیچ فرقی نداری و قرار نیست اجازت دست کسی باشه، از خونه بابا به خونه شوهر فقط کسی که اختیارتو داره عوض بشه!بعد اینها این حقیقت کوفتی رو میکوبونن تو صورتت که آره! توی بدبخت توی کشور جهان سوم دنیا اومدی!
+این روزا هرچی که دارم و میخوام داشته باشم رو گرفتم به دندون، دارم با همه زورم برای داشتنشون میجنگم! کاش یه شهر دیگه قبول میشدم! هرجای ایران بود بود فقط شهر کوفتی خودم نبود:)
پشت قبرستان متروکه،
جایی که بجز صلیب و درختان خشک
تنها کلاغها مهمان هستند
در تابوتی نمناک،
دختری با موهای مشکی تر از پرهای کلاغ
چشمانی بی فروغتر از آخرین پرتوهای خورشید
با کت و شلوار قهوهای از دوران رنانس
و پالتویی از پوست گرگ
دور از حیاهوی آدمها
با بچه گرگها بازی میکند
به دیدارش اگر میروی
ظاهرش از سردترین روز زمستانی
سردتر است
باطنش اما،
شبیه داغ ترین روز تابستانیست
پشت چشمان بیفروغش،
دریایی از احساسات مبحوس شده
و پشت تلخ خندش،
دنیایی از شکستها
به دیدارش اگر میروی
کفشهای آهنینت را،
برای در امان ماندن از شیشهها به پا کن
گرمترین نوشیدنی را با خود ببر
و آغوشی پر مهر نثارش کن
+این یدونه رو اجالتا کسی که باید به خودش بگیره میگیره!
++شمام از وقتی اینستا و وات فیلتر شده دارین کلی وقت اضافه میارین یا فقط منم که هرکاری میکنم بازم اخر روز وقت اضافه میارین؟
ستاره قطبی را اگر دنبال کنی،
در امتداد آبی بیکران آسمان
جایی که ستارهها چشمک زنتر از همیشهاند
و شفقهای قطبی درخشانتر از هر وقت دیگریاند
قصری به ظاهر متروک میبینی
چشمانت اگر تیز باشد،
دختری را میبینی که
از بالای برجش به بیرون نگاه میکند،
لباس بلند اشرافی به تن دارد
و تاجی بر سر!
اما افسوس
افسوس که سالهاست اسیر اژدها شده
او سالهاست اسیر اژدهای خودش است
اژدهای زاده ذهن خودش
تمام قصرش را خزه پوشانده
و به امید نجات از دست خود،
هر روز منتظر شوالیه سوار بر اسب سفید است
شاید مشکل همینجاست!
او نمیداند که منجی در آینه است
به دیدارش اگر میروی،
برایش زرهی ببر، تا به جنگ خودش برود
شمشیری ببر، تا اژدهایش را نابود کند
و آینهای، که باور کند شوالیه رو به رویش ایستاده است
در آغوشش بکش
و تمام دنیایی که سالها،
خودش را از آن محروم کرده نشانش بده
+نوشیکا
++دوستان، لطفا خواهشا اگه یکی حیوون خونگی داره و شما به هر دلیلی از اون حیوون خوشتون نمیاد، به خودتون اجازه تخریب حیوون و تخریب شخصیتی صاحبش رو ندین:| اگه خوشتون نمیاد، خب خدمتتون عارضم که اون خونه ای که میری در اصل خونه اون حیوونه نه تو! پس نرو و نظر نده! خیلی کار زشتیه اینکه شروع میکنین توهین کردن به حیوون و صاحبش:| کی ثابت کرده خرگوشا بدشگونن؟ کدوم علمی گفته موی گربه نازایی میاره؟ به چه دلیل علمی سگ نجسه؟ کی ثابت کرده گربه ها بد صفتن؟ چرا این خرافات مسخره و احمقانه فقط تو ایرانن؟ یکم چشماتونو باز کنین ما تو قرن ۲۱ام داریم زندگی میکنیم:| موی خرگوش نجسه؟ نجس منو شماییم که به اسم اشرف مخلوقات به خودمون اجازه هر نوع برخوردی رو ب حیوونا و طبیعت میدیم:| نجس ماییم که گربههای خیابونی رو اذیت میکنیم، پدر سگای ولگرد رو دراوردیم! به اسم خرید حیوون نژاد دار داریم اون حیوونا رو کلی اذیت میکنیم! میدونی اون پرشین کت ها یا اون سگ خوشگلا چجوری دنیا میان؟ میدونین چجوری از پدر و مادراشون تو پت شاپ تو فضای خیلی بدی بزور بچه میگیرن؟ شما که راجب هرچیزی یه نظر داری، حداقل بدون و نظر بده! راجب پریودی حیوونای ماده چی میدونین که تا یکیو میبنین حیوون ماده داره سریع میگین وایییی، پریودیشو چیکار میکنی؟ ۱۰۰نفر وقتی میخواستم خرگوش بگیرم بهم گفتن حیوون ماده نگیری پریود میشه بیچاره میشی:| به خودتون اجازه دخالت تو هرچیزی رو ندین! من الان دوتا خرگوش دارم، هرکی میبینه میگه اخییی چرا از این سگ نژاد دارا نگرفتی؟ پرشین کت بهتر نبود؟ حداقل دوتا نژاد دار میگرفتین:| پنج ماهه من باید دونه دونه وایسم جواب بدم چرا سگ و گربه نگرفتم چرا خرگوشم نژاد دار نیست! بسه دیگه تروخدا... من خیلی حیوونهای مختلفی داشتم، سگ معمولی داشتم، نژاد دار داشتم، اسب داشتم، لاکپشت داشتم، گربه داشتم، خرگوش داشتم، بابت هر کدومشون یه جور جواب پس دادم! تازه از این بدتر، وقتیه که میخوای به حیوونای ولگرد غذا بدی:| احساس میکنم باید تو یه پست جدا کاملا تک تک اینارو بگم
بالاتر از ابرها
جایی که هیچ انسانی تا کنون نرفته است
دخترکی،
با چشمانی به روشنی آسمان
با عقابها بازی میکند
صدها سال هست که برای فرار از آدمها
به ابر و آسمان پناه برده
لباسی از جنس ابریشم صورتی به تن دارد
و خانه ای از جنس ابر،
بوی باران میدهد
و موهایش از جنس مهتاب است
به دنبالش اگر میگردی،
به دنبال معصومانهترین چشمهای روی زمین باش!
به دنبال عطر باران برو
و به عقابها اعتماد کن
از همان دور تماشایش کن
مباد به او نزدیک شوی
مباد بترسانیاش
مباد فرار صدها سالهاش را بی نتیجه کنی
مباد مجبورش کنی حرف بزند...
مباد هنگام تاب بازی با ابرها مزاحمش شوی
مباد به موهایش دست بزنی
راستش را بخواهی
او شکنندهترین انسان روی کره زمین
و آخرین باقیمانده از نسل انسانهای شریف است،
آسمان هم این را میداند
برای همین است که سیمرغ،
سالیان سال است که از دور مراقبش است
+وایبی که ایسا بهم میده
++یه چندتایی همین شکلی از اینا برا دوستای صمیمی بیانیم نوشتم، اگه کسی دوست داشت برا اونم بنویسم بهم بگه
در میان انبوه درختان کاج جنگل اسرارآمیز،
جایی که بجز صدای دارکوب و نغمه رودخانه صدایی شنیده نمیشود
و نور خورشید با زحمت از میان انبوه شاخ و برگها به زمین میرسد،
جایی که بنظر دنیا به آخر رسیده!
او آنجاست
لباس سبزی از جنس بهار به تن دارد،
بوی گل نرگس میدهد،
موهای بلندش را جلوی رودخانه شانه میزند
و با چشمانی پر از شگفتی به همه چیز مینگرد...
اگر میخواهی پیدایش کنی،
چشمانت را ببند؛
گوشهایت را برای شنیدن صدای خندههایش تیز کن،
بوی گل نرگس را دنبال کن
و به دنبال اهوها برو
به دنیایش اگر میخواهی نزدیک شوی،
حواست باشد!
دنیای او با دنیای پر زرق و برق
از زمین تا آسمان فرق دارد...
برای نزدیک شدن به او،
به یک دل پاک، برای عاشق بودن
یک جفت پای برهنه، برای دویدن
و چشمانی کنجکاو، برای کشف کردن
نیازمندی
او با تمام جنگل دوست نیست
او قلب تپنده جنگل است!!
+توصیف یکی از دوستان بیانی که بعد از خوندن درباره من وبلاگ، سر کچل منو کچلتر کرد که منم از اینا میخوام، حالا کیه بنظرتون؟
++الان دارم با کفشهای پاشنه خدا سانتی که نمیدونم چجوری قبلا باهاشون راه میرفتم، پیرهن عروسکی، کلی طلای مسخره، جورابشلواری و یه عالم آرایش با موهای مدل دار که شونصدتا گیر دارم میرم عروسی:" از نظر روانی، دارم دیوانه میشم:| حالم از خودم بهم میخوره
احساس میکنم مدتی است که،
با چیزی بیش از توانم درگیر بوده ام
محمود درویش
+بالاخره بعد از پارگی های فراوان و رفتن خونه نیایش، ثبت نام دانشگاهم تکمیل شد:"
++از نقاشی هایی که نیایش کشیده بود کلی عکس گرفتم که بزارم ولی هیچکدومشون خیلی خوب نشدد:" نیایش اگه اینو میبینی خودت عکس نقاشی هاتو بفرست:"|
امشب داشتم یه آهنگ گوش میدادم، بعد لیریکش جوری بود که یهو یادم افتاد ااااا من قول داده بودم دانشگاه تهران قبول بشم بعد در عوض تولد ۱۸سالگیمو اونجوری جشن بگیره:)... قول داده بودم برم پیش سحر سحر از تنهایی دربیاد... قول داده بودم ماشین میخرم آخر هفتهها با زهرا میرم دور دور... قول داده بودم برم خونه عمه در عوض اونم برام قرمه سبزی درست کنه...! من قول داده بودم خودمو از این شرایط خلاص میکنم...
امروز داشتم راجب همین اتفاقای اخیر با ناظممون صحبت میکردم، بهش گفتم کنکور عادلانه نیست
گفت هیچی عادلانه نیست، ولی ما قرار نیست از تلاش کردن دست بکشیم مگه نه؟
اگه بخوام دیگه تلاش نکنم چی؟ اگه بخوام بیخیال زندگی و زنده بودن بشم چی؟
احساس میکنم توی دریا گیر افتادم، هرچی بیشتر دست و پا میزنم بیشتر غرق میشم
+کسی هست حرف بزنیم؟
برای زندگی کردن در این گوشهی دنیا،
آدم باید از فولاد باشد تا دوام بیاورد
سیمین دانشور
+فردا انقدر کار دارم که حد نداره، ولی الان انقدر فکر و خیال دارم که چشمام یه لحظه هم بسته نمیشه