𝓘𝓬𝓮 𝓐𝓶𝓮𝓻𝓲𝓬𝓪𝓷𝓸

بگذار برایت آن کسی باشم، که فریاد میزند؛ "هیچکس نیست!"
۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چالش» ثبت شده است
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Thursday, 19 Khordad 1401، 11:22 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭28

الان که دارم اینو مینویسم اسم خودمم صدقه سری ام وی circus یادم نیست و دقیقا قبل از اینکه با جیغ یادم بیاد که ام وی اومده داشتم فکرامو جمع می‌کردم که باید چی بنویسم  امشب، واقعا ام وی اتک بود.

خیلی خب، نفس عمیق می‌کشم و  سعی می‌کنم تمرکز کنم. امروز امتحان عربی رو به امید نیفتادن رفتم ولی به نسبت خیلی خوب دادمش، بعد امتحان دوباره رفتیم کافه پیانو و یکی از قشنگ ترین لیمونادهای عمرمو خوردم و خیلیم خوشمزه بود(درعجبم من 6سال پنج روز در هفته دوبار این کافه رو می‌دیدم چرا هیچ وقت توجهم بهش جلب نشد چون اون کافه ده ساله اونجاست!) جدیدا انقد با کیمین وقت می‌گذرونم که وقتی ده دقیقه نیست احساس عجیبی دارم. دارم به نسبت خوب تاریخ هنر رو میخونم(دوفصل خوندم امروز)، تئوری موسیقی هم شروع کردم(یه مقداریش شبیه فیزیک دوازدهم خودمونه) عمومی‌هامم بد نیستش بسی امید دارم که بتونم خوب کنکور رو بدم، هنوزم میترسم نسبت به کاری که دارم می‌کنم چون اصلا ریسک پذیر نیستم ولی دارم تمام تلاشم رو می‌‌کنم خودمو از منطقه امنم بکشم بیرون و یکم ریسک کنم. اون دختر که دیشب گفتم همکلاسیم بود امروز بالاخره جلو در کافه بهش گفتم میشه بهت پیام بدم ازت سوال بپرسم؟ گفت حتما، تا حدی تو دوست شدن باهاش موفق بودم(برای منی که با یکی دو کلمه اضافه بر سازمان حرف می‌زنم لکنت می‌گیرم خیلی پیشرفت حساب میشه)! از وقتی بیخیال همه چیز شدم و دارم خیلی راحت تر زندگی می‌کنم امتحانامو خیلی بهتر میدم، کهیرهام بهتر شده چون دیگه خیلی خودمو نمی‌خارونم و تمرکزم خیلی بیشتر شده... دارم خیلی عادت های جدید که تمام این مدت دلم می‌خواست اضافشون کنم به زندگیم و نمیشد رو اضافه می‌کنم و حس خیلی خوبی داره. کنترل زندگیم خیلی بیشتر اومده دستم و احساس خوشحالی دارم، بعد از کلی مدت یه روز کامل کاملا خوشحال بودم!!خوشحال خوشحال بدون هیچ حس مزاحم کوفتی دیگه ای! حتی امروز اونم نتونست روزمو خراب کنه و وقتی دیدمش اینجوری بودم که ااا دیگه یه چیزی توی دلم زیر و رو نمیشه. امروز از اون روزا بود که پر از حس امید به زندگی بودم


+من پنیک کردم سر ام وی واقعا خودمم نمیدونم دارم چی مینویسم

++وقتی یکی یا دوتا بایس داشته باشی از یکی دونفر اتک می‌خوری، هشت او تی ها خیلی بیچارن از همه طرف اتک

..... D: ..... D: nooshi ‌ ‌ گلی 🍀🍓 ..... D: ..... D: ..... D:
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Wednesday, 18 Khordad 1401، 09:41 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭29

خب، دیروز دلمو زدم به دریا و کتاب تاریخ هنر رو از کیم گرفتم! فکر کنم خودمم باورم نمیشه دارم برا کنکور هنر میخونم. درک عمومی هنر توی همه زیرگروه های هنر ضریبش بالاست بتونم خوب بزنمش خیلی خوب میشه، ریاضی بچه‌های هنر هم از مال خودمون راحت تره، عمومی‌هام که یکین بنظرم تو این وقتی که مونده می‌تونم یه کارایی بکنم که حتی اگه موندم پشت کنکورم با حسرت نمونم!! دارم سعی می‌کنم بزور به زندگیم نظم بدم و الان وسط کتاب "بی حد و مرز"ام کاملا دارم می‌فهمم که چقدر توی این مدت اشتباه کردم و چقدر باید خودمو اصلاح کنم. اولین کتاب غیر درسیه که موقع خوندنش دارم خلاصه برداری می‌کنم و قید خط قرمزم که خط کشیدن توی کتابامه رو زدم و دارم توش نکات مهم رو خط می‌کشم. حتی رفتم یوتیوب و دوباره یادگرفتن برنامه نویسی رو شروع کردم و میخوام کاملش کنم. خیلی حس خوبیه که به خودت یه ماه وقتی بدی برای زنده بودن حتی اگه قرار نباشه بعدش بمیری!! از بعد از عید دیگه جدی کنکوری خوندن رو گذاشتم کنار و مامانم امروز داشت با حسرت به خواهرم می‌گفت که من توی 6سالگی اسم کلی دایناسور با تمام مشخصات ظاهری و محل زندگی و... رو بلد بودم و همشونو خودم خونده بودم و حفظ کردم و دارم خودمو حروم می‌کنم. در صورتی که الان واقعا احساس بدی ندارم نسبت به اینکه درس نخوندم و کلی مطالعه کردم و چیز یاد گرفتم. دارم مرتب تر می‌شم، دارم منظم تر فکر می‌کنم دارم همه افکار محدودمو می‌ندازم دور و می‌خوام کاری رو بکنم که احساس می‌کنم درسته. خیلی بهش فکر کردم، خیلی خیلی، من خیلی وقت‌ها کاری رو کردم که دوست نداشتن و اولش مخالفت کردن ولی خب تهش قبول کردن دیگه. تهش قبول می‌کنن دیگه!!

یه همکلاسی سال هفتم-هشتم داشتم که به شدت دوست داشتم باهاش دوست بشم چون خیلی بیشتر از من می‌دونست و پیشش احساس نادونی می‌کردم، توی زندگی واقعی با آدمایی دوست می‌شم که بهم احساس نادون بودن میدن چون می‌تونم ازشون کلی یاد بگیرم و پیشرفت کنم ولی هیچ وقت بهش نگفتم میخوام باهاش دوست باشم، الان کیم باهاش دوسته و به واسطه کیم باهاش بعد امتحانا چند ساعت حرف می‌زنم و این حسو بهم میده که واییی من باید باهاش دوست بشم و کلی ازش یادبگیرم! الان واقعا می‌خوام دلمو بزنم به دریا و باهاش دوست بشم

برا امتحان عربیم خیلی خوندم و به نسبت آمادم براش و امیدوارم فردا استرس نگیرم و مثل آدم جواب بدم


+مایل به حرف زدن؟

.... .=. گلی 🍀🍓 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 yora ... 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 yora ... 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 nooshi ‌ ‌ 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 nooshi ‌ ‌
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Tuesday, 17 Khordad 1401، 12:53 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭𝟹𝟶

امروز به خودم قول دادم فقط یه ماه فقط یه ماه دیگه به خودم به رویاهام به زندگیم به همه چیزم فرصت بدم، تمام طول عمرم مثل ترسوها زندگی کردم، بزار یه بار به خودم این شانس رو بدم که تغییر کنم و همه ترس‌هامو بریزم دور یه بار به خودم شانس زندگی کردن بدم! همیشه هوای همه رو داریم خیلی کارارو میکنیم به خیلیا احترام میزاریم فقط بخاطر اینکه باید این کارو بکنیم، در صورتی که هیچ وقت از ته دلمون نمیخوایم که انجامش بدیم. اگه همه این بایدها و اخلاق و مذهب و قانون و... برداشته بشه، اون وقت من کیم؟ من بدون همه لیمیت ها  و محدودیت هایی که باعث شده من باشم کیم؟ این 30 روز واقعا میخوام به خودم این شانس رو بدم که بدون هیچ محدودیتی زندگی کنه، نمیخوام روزی که خواستم بمیرم هم مثل همیشه فکر کنم که نکردم چون نزاشتن، نمیخوام مثل همیشه بهانه بیارم،نمیخوام با حسرت خیلی چیزا توی زندگیم بمیرم. همیشه ازم میخواستن عادی باشم عادی رفتار کنم ولی مگه همه آدم‌های این دنیا باهم فرق ندارن؟ دقیقا به کدوم یکی از این 8میلیارد میشه گفت عادی؟ همه فکر میکنن متفاوت بودن سخت ترین کار ممکنه ولی در اصل عادی بودن و همرنگ جماعت بودن سخت تر از سخت.


+منبع چالش: کلیک

++امتحان فیزیکم رو خوب دادم*-*

+++از امروز یه روز درمیون امتحان دارم امتحان بعدیمم عربیه:|

「 Jiwoo 」 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝘾𝙤𝙩𝙩𝙤𝙣 .. قورباغه باکلاس بیان D:
Last Comments :
10+2 لبخند 1400 𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Thursday, 26 Esfand 1400، 12:16 PM

10+2 لبخند 1400

1-استری کیدز:

خب واقعا این 8نفر جز بزرگ ترین دلایل خوشحالی من تو امسال بودن، برنامه هاشون، لایو هاشون، کامبک هاشون، آهنگاشون...میدونید اینو چند وقت پیش به یکی دیگه هم گفتم، من هر سبک آهنگی گوش دادم و الان از همه خواننده سبک هایی که قبلا گوش میدادم کلی ایراد اخلاقی میگیرم و واقعا بنظرم از وقتی شروع کردم کی پاپ گوش دادن خیلی حال روانیم بهتر شده چون من از 24ساعت 26ساعت ایرباد گوشمه، اکثر اهنگ های فارسی و رپ فارسی بدتر باعث میشن حالت بد بشه حتی اگه واقعا چیزیت نباشه بجز اون اگه یه روزی دیگه نخوام کی پاپ گوش بدم هیچ وقت هیچ ایراد اخلاقی به ایدل های کی پاپ نمیتونم بگیرم حداقل جلوی دوربین و چیزی که ما میبینیم همشون اخلاقای خوبی دارن

چان و اسکیز الان جز بزرگ ترین الگوهای زندگی منن، چون واقعا تلاش کردن، الان اینجوریم که هر جا میخوام جا بزنم، میخوام کم بزارم برا کارم، یاد چان و اسکیز میفتم که چقدر تلاش کردن و دارن تلاش میکنن برای کارشون و اینجوری میشم که آره وقتی آدمای مورد علاقم تونستن با تلاش به جایی که خواستن برسن چرا من نتونم؟  قسمت اول برنامه دیبو اسکیز پارک جینیونگ میگفت فکر میکردم بدترین اجرایی که میتونستم ببینم رو قراره ببینم ولی خودش الان میگه آینده کمپانی من اینان 


2-کیمین، زهرا و ملیکا:

دوست خوب خیلی تاثیر مثبت میزاره توی زندگیت و من واقعا از اینکه این سه تا این همه وقت توی زندگیم بودن و هستن خیلی خوشحالم و هیچ کدومشونو با دنیام عوض نمیکنم هرچند که هیچ کدومشون دیگه دوست و رفیق حساب نمیشن همشون جز خانوادم حساب میشن 


exo 12ot

3-اکسو:

خدایی با وجود اینکه بخاطر پرموت نشدن و این حرفا خیلی اعصابم خورد شد و سر سربازی چانیول میخواستم برم با مشت بزنم تو دهنش که لعنتی تو داری این استعدادهارو حروم میکنی ولی بازم خیلی کارشون عالی بود

کلی با فیلم چانیول عشق کردم

کلی آهنگ هاشونو گوش دادم و عشق کردم

کلی برنامه هاشونو دیدم و خندیدم

چقدر برای بچه چن خوشحال شدم

چقد برا سربازی رفتن چان گریه کردم

اکسو واقعا خیلی گروه قویه، هم از نظر کار هم از نظر روانی و عاطفی و واقعا خیلی دوست دارم یه روز بتونم نصف اکسو فوق العاده باشم


TREASURE

4-ترژر: 

وای خدا خیلی کوچولوی کیوت خرن اینا#-# 4تاشون ازم کوچیک ترن (باعث میشه خواهرم هردفه که میبینم بگه اون چهارتا از تو کوچیک ترن ولی ده برابر تو مفیدن خاک تو سر خرت

خیلی با برنامه هاشون خندیدم

با وب دراماشون کیف کردم

با اهنگاشون عر زدم

چقد سهند رو حرص دادم تو گروه ترجمه


5-کتاب هایی که خوندم:

چقدر کتاب خوب خوندم امسال و چقدر حالم خوب شد و روحم جلا پیدا کرد احتمالا بعدا مفصل هم رمان هایی که خوندم رو معرفی کنم هم کتابای علمی و روانشناسی که خوندم


6-مشهد رفتنم:

اوایل اسفند با خالم اینا رفتم مشهد و خیلی خوب بود(اگه قسمتی که منو خالم و دوتا از بچه هاش از قطار جا موندیم بخاطر نیومدن اسنپ و یکی از دخترخاله هام با عمش و شوهرش و بچه هاش رفت و چقدر استرس کشیدیم سرش و داغون شدیم رو فاکتور بگیریم*-* به همه فوبیاهای زندگیم فوبیا جاموندن از قطار هم اضافه شده) این مورد خودش مفصلا چند تا پست میطلبه تا بگم دقیقا چی شد


7-خندیدن خانوادم:

برعکس چیزی که همه فکر میکنن من واقعا عاشق خانوادمم و تصور یه لحظه نبودنشون دیوونم میکنه و با خندیدنشون بی نهایت خوشحال و با ناراحت شدنشون بی نهایت ناراحت میشم


8-پیشرفتم:

پیشرفتم تو حوضه توسعه فردی واقعا قابل ستایشه و اینجوریم که وقتی به پارسال این موقع فکر میکنم و افکار و رفتارم رو با امسال مقایسه میکنم میبینم که چقدر پیشرفت کردم و چقدر افکار و عقایدم بهتر شده


9-دوستایی که پیدا کردم:

امسال توی فضای مجازی واقعا خیلی دوست خوب پیدا کردم و واقعا خوشحالم از اینکه تونستم امسال دوست های بیشتری پیدا کنم و یکم از لاک لعنتیم بیام بیرون

مرسی از همه کسایی که امسال باهام دوست شدن و بهم کمک کردن ادم بهتری باشم


10-مسافرت محلات:

وای واقعا مسافرت خیلی خوبه، مخصوصا اگه برین شهری که به آب درمانی معروفه، مدیونین فکر کنین جایی که رفتیم تو خود سوییت حوضچه داشت و مارو باید با لگد از اونجا میکشیدین بیرونXD و مدیونین فکر کنین زهرا و ملیکا هم بودن.. عمه های من خیلی خوش مسافرتن و ادم عشق میکنه از اینکه باهاشون بره جایی بعد بجز اون نشستیم سیندرلا و چهار شوالیه رو دیدیم و چقدر سرش خندیدیم و مسخره بازی دراوردیم. سر اینکه کی زودتر بپره رو تخت مسابقه گذاشتیم و من با ساعد رفتم تو دستگیر در اتاق و نزدیک 2ماه یه بیضی کامل روی ساعدم کبود بود


11-مقالمون توی استانی اول شدش:

چقدر خوشحال شدم وقتی توی استانی اول شدیم و کلی ذوق کردم بخاطرش از خوشحالی گریه کردم


12-دویدن:

واقعا یکی از بزرگ ترین دلایل حال خوبم و خوشحالیم اینکه میرم میدوام و انقدر میدوام که نفسم بگیره و احساس کنم ریه هام داره اتیش میگیره ولی از اخرای بهمن دیگه نشد اونجوری که دوست دارم برم بدوام چون او میکرون گرفتم و الان اینجوریم که 20 قدم راه میرم سرگیجه میگیرم و حالم بد میشه


+راستش امسال واقعا سالی بود که با وجود داغون بودنش خیلی خندیدم توش و خیلی خوش گذشت اگه اضطرابم رو که ب چخ دادم فاکتور بگیریم خیلی چیزای دیگه روهم میخواستم اضافه کنم ولی خب دیگه از حوصله خودم و خودتون خارجه

++وای خدا دهنم برا این پست سرویس شد ده بار ادیتش کردم بازم مشکل داشت

+++و اینکه امیدوارم امسال سال خوبی برای هممون باشه و توش کلی موفقیت و حال خوب داشته باشیم

Last Comments :
قبلی ۱ ۲ ۳
Made By Farhan TempNO.7