𝓘𝓬𝓮 𝓐𝓶𝓮𝓻𝓲𝓬𝓪𝓷𝓸

بگذار برایت آن کسی باشم، که فریاد میزند؛ "هیچکس نیست!"
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Tuesday, 11 Bahman 1401، 12:19 PM

فرمان دادن به خود

کسی که از خود اطاعت نکند، باید از دیگران دستور بگیرد.

مطیع دیگران بودن، ساده‌تر،

بسیار ساده‌تر

از فرمان دادن به خود است.

وقتی نیچه گریست

اروین د.یالوم


+چقدر افکار و شخصیت نیچه، توی این کتاب شبیه مال منه...

Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Monday, 10 Bahman 1401، 04:04 PM

چرا کشتیش؟

-چرا کشتمش آقای قاضی؟

من ‌بیشتر از هر کس دیگه دوستش داشتم،

اون تنها آدمی بود که توی اون لباس‌های گشاد تیمارستان هم جذاب بود،

تنها کسی بود که توی بدترین حالت ممکن دوست داشتنی ترین آدم بود،

هیچکس به اندازه من از حرف زدن باهاش خوشحال نمیشد...

هیچکس به اندازه من مراقبش نبود، 

هیچکس اندازه من درکش نکرد،

هیچکس نتونست اندازه من دردشو با پوست و گوشت احساس کنه

بخاطر همین کشتمش،

کشتمش که بیشتر از این عذاب نکشه

کشتمش چون نمیتونستم گریه‌هاشو ببینم وقتی هیچ کاری از دستم برنمیومد

کشتمش چون کشتنش بهترین کاری بود که میشد کرد

پشیمونم؟ نه نیستم

روزی نیست که بخاطرش گریه نکنم ولی پشیمون نیستم

اگه یه فرصت دوباره بهم بدن بازم انجامش میدم، حتی خیلی زودتر از اون روز

دیدنش درحالی که برای اولین بار آروم آروم بود قشنگ ترین صحنه‌ای بود که یه نفر می‌تونست ببینه


+جدیدا افکارم خیلی سادیسیمی طور و دیکتاتوری شده، زیاد جدیم نگیرین

𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 :| Dragon ‌ ‌ 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 :|
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Friday, 7 Bahman 1401، 09:17 PM

قلبش همیشه باهامه

-درکت می‌کنم، منم یه روزی خیلی عاشق بودم

+اونم عاشقت بود؟

-اون دیوونم بود...

+بعدش چی شد؟

-بعدش...

به آرامی چیزی را در کیفش لمس می‌کند

-خب اون مرد...

+بابتش متاسفم

-ولی ولی قلبش همیشه باهامه...

به جسم فشار بیشتری وارد میکنه


+این کاربر به شدت خستست، ببخشید که کامنتاتون رو هنوز جواب ندادم

【 𝗝𝗶𝘄𝗼𝗼 】 𝑰𝒏𝒔𝒂𝒏𝒆 .. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Friday, 30 Dey 1401، 08:17 PM

آخرش

آخرش انقدر دنبال خوشحالیم می‌گردم،

که مامانم یه روز میاد در کشو رو باز می‌کنه و می‌گه:

"گفته بودم بیام پیداش کنم پوستتو می‌کنم

‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱ 𝑳𝒊𝒍 ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱ 𝑳𝒊𝒍 ‌‌ 𝑳𝒊𝒍 ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱ 𝑳𝒊𝒍 ‌‌ 𝑳𝒊𝒍 ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱ 𝑳𝒊𝒍 ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱ 𝑳𝒊𝒍 ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱ 𝑳𝒊𝒍 ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱ Dragon ‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱ 𝑳𝒊𝒍 ‌‌ 𝑳𝒊𝒍 ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱ 𝑳𝒊𝒍 ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱ 𝑳𝒊𝒍 ‌‌ 𝑳𝒊𝒍 ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ⊰𝗣𝗼𝗻𝘆𝗼⊱ Dragon ‌ ‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌ Li^^li ‌‌
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Sunday, 25 Dey 1401، 10:34 PM

ساختمان تنهایی

با تک تک سلول‌هام احساس خستگی می‌کنم،

فقط دلم می‌خواد یکی شبا بیاد محکم بغلم کنه و نزاره بیشتر از این تو تنهایی کابوس ببینم...

حداقل یه نفر می‌تونست بگه هی ما می‌تونیم باهم درستش کنیم!

این روزام از اون روزاست که هیچ جوره نمی‌تونم خودمو برای زنده بودن قانع کنم

دلم می‌خواد فقط یکی رو بغل کنم و بلند بلند گریه کنم

انقدر بلند که همه دنیا صدامو بشنوه

من خیلی بابت همه وقت‌هایی که سعی کردم قوی باشم خستم...

می‌تونم بوی مرگ رو بشنوم که یه قدمیم کمین کرده و منتظره

منتظر آدمی که دسته دسته موهاش می‌ریزن

آدمی که روز به روز ضعیف‌تر میشه

و هرچی ضعیف تر میشه، سردرد و سرگیجه‌هاش قوی‌تر میشن

من همه چیزمو باختم

همه چیزایی که تلاش می‌کردم ازشون محافظت کنم رو از دست دادم،

روی زانوهامم و قدرت بلند کردن سرمم ندارم...

و هنوز دست از آسیب زدن بهم برنمی‌دارن...

من تنهاتر، خسته‌تر و بی‌کس تر از همیشه

گوشه اتاقم خودم رو محکم بغل کردم و بلند بلند گریه می‌کنم

فرستنده:

نامشخص

نشانی:

شهر کابوس، چهار راه فلاکت، خیابان خستگی، کوچه نگرانی، ساختمان تنهایی، واحد افسردگی

𝑳𝒊𝒍 ‌‌ 𝑳𝒊𝒍 ‌‌ blue dream Amber Boy
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Thursday, 8 Dey 1401، 10:18 PM

کاش...

کاش میشد دو ساعت مغزمو دربیارم

و بدون فکر کردن به چیزی بخوابم

+این روزا زندگی خیلی داره سخت میگیره... یکم شل کن داداش، بخدا یه دختر ایران دنیا اومدن و تلاش کردن برای رسیدن به ارزوهات وقتی هر روز داره وضع خراب تر میشه به اندازه کافی سخت هست

𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 :| ƖıɬɬƖɛ ცąɖ ɠıཞƖ  💕👻 ƖıɬɬƖɛ ცąɖ ɠıཞƖ  💕👻
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Wednesday, 7 Dey 1401، 09:50 PM

Game Over

خیلی ترسناکه نه؟
اینکه با یکی تنها بمونی که ازت بدش میاد و از همه بهتر میشناستت

blue dream blue dream
Last Comments :
صدها سال پیش 𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Saturday, 3 Dey 1401، 08:15 PM

صدها سال پیش

صدها سال پیش
دخترکی بی‌گناه
به جرم جادوگری
سوزانده شد،
و خاکسترش رقصانش،
در جای جای شهر ریشه دواند
صدها سال است،
که هیچ درختی بجز بید مجنون رشد نکرده است
و هیچ انسانی
رنگ آرامش و خوشبختی را ندیده است...
صدها سال است مردم شهر،
فقط زنده‌اند
صدها سال است،
مردم شهر خندیدن را از یاد برده اند....
صدها سال است
هر شب، صدای قهقهه دخترک،
از زیر درخت اقاقیایی که سنش به هزار سال می‌رسد،
به گوش می‌رسد
Dragon ‌ ‌ .. TATA .. TATA .. TATA
Last Comments :
قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ---- ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی
Made By Farhan TempNO.7