𝓘𝓬𝓮 𝓐𝓶𝓮𝓻𝓲𝓬𝓪𝓷𝓸

بگذار برایت آن کسی باشم، که فریاد میزند؛ "هیچکس نیست!"
۴۶ مطلب با موضوع «روزانه نویسی» ثبت شده است
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Saturday, 4 Tir 1401، 09:05 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭12

دیشب بعد باغ کیم اومد خونمون و صبح رفتیم خواهرمو گذاشیم باشگاه بعدش رفتیم کارنامه گرفتیم، هیچ درسی رو بد ندادم ولی هیچ کدوم بجز دینی رو عالی هم ندادم چقد تایپ کردن با گوشی کوچولو سخته! مدرسمون بهم ۱۸۰هزارتومن بن کتاب داد که خیلی ذوق کردم براش... خیلی خیلی ذوق کردم براش! باید برم هرچه سریع تر کتاب بیارم چون تا ده تیر وقت داره... حیوونامو بردم حموم و انداختم تو وان خواهرم و تا تونستم شامپو زدم بهشون شستمشون قشنگ برقشون انداختم... دو سه روزه خونه نیستم خیلی لاغر شدن میتونم با یه دست بلندشون کنم.

دوباره کهیرهام شروع شده و تنها کاری که دارم میکنم اینکه تمام زورمو میزنم که خودمو زیاد نخارونم، تمام امروز اینجوری بودم که دلم میخواد گریه کنم ولی گریم نمیگرفت، احساس خفگی دارم... دارم خفه میشم زیر بار عذاب‌وجدانی که دارم بابت درس نخوندنم، بابت خوب امتحان ندادنم، بابت زنده بودنم!!زیر بار توقعات دارم له میشم! یا شایدم له شدم. یه کار خیلی زشت دیگه هم دارم میکنم که به شونصد نفر قول داده بودم هیچ وقت دیگه انجام نمیدم و چون وقتی به این فکر میکنم که زدم زیر قولم بیشتر عصبانی میشم بیشتر انجامش میدم خب خوشبختانه هیچ کدومشون ادرس اینجارو ندارن که بخوان یقم رو بگیرن

𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 yora ...
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Friday, 3 Tir 1401، 09:17 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭13

امروز با گوشی اومدم بخاطر همین زیاد نمینویسم با گوشی اعصابم خورد میشه اینجوری تایپ کنم

صبح رفتم قلمچی دادم و سر دفترچه های عمومیش ازاسترس سردرد داشتم و چرت میزدم کلا اختصاصی هاشم بد نزدم به نسبت. و حدس بزنید بعد ازمون با کی رفتم باغ؟ کیم! اصلا این روزا کی کیم کجا کیم کی کیم شدم! همیشه هست و چقدر این بودنش خوب و قشنگه...یه عالمه عکس خوب و چرت و پرت گرفتیم. کلی سوپر استار جی وای پی بازی کردیم سعی کردیم کره اسب تازه دنیا اومدمونو رام کنیم و باش دوست بشیم که شکست خوردیم و وقتی اسب نره اومد تو اسطبل یه سری چیزای بد بد دیدیم که بهتره نگم:| کره اسب هم نره، بعد گیر داده بود از اسب نره شیر بخوره مام با چشمای گرد داشتیم نگاه میکردیم و سعی میکردیم جداشون کنیم که موفق نبودیم! همین الانم داریم پینترست گردی میکنیم و بعدشم میخوایم آش دوغ بخوریم. این بود انشای ما اهنگ جدید نایون  که لیکسی توش همکاری کرده رو بگوشید خیلی خفنه


+ریدم تو قلمچیم

++صندلی داغ بازی کنیم؟؟

nooshi ‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Thursday, 2 Tir 1401، 10:35 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭14

امروز رفتم تئاتر "آش بالا آش پایین" خواهرم بخاطر تئاتر مدرسشون بلیط رایگان گرفته بود چهارتا منو مامانم و خواهرم و کیم رفتیم، بعدم کیم اومد خونمون نهار هم قرمه سبزی داشتیم که خب واقعا قرمه سبزی دریست از درهای بهشت! با کیم کلی سوپراستار جی وای پی بازی کردیم و کلی چرت و پرت گفتیم و همه عکسای تکراری گوشیش رو برای بار nام دیدیم. ساعت 6 رفتم با خالم یه لایو برا بچه هاش راجب هدایت تحصیلی و انتخاب رشته گذاشتیم و کلی حرف زدم براشون و سعی کردم تجربیاتم رو بگم. تا الان که آدم زیاد موفقی نبودم ولی درس عبرت خوبیمXD چند بار تا الان برای بچه های مدرسشون راجب چیزای مختلف حرف زدم یه جوریایی خوشم میاد از این کار، سخنرانی کردن رو دوست دارم اگه اعتماد به نفسشو داشته باشم خیلی خوب هم حرف میزنم امروز واقعا بهتر از چیزی که میخواستم پیش رفت بعدش ساعت تقریبا 19کیم رفت و منو خالم و خواهرم سه تایی نشستیم حرف زدن و بعد سه تایی کلی گریه کردیم:"| بله!! کلی گریه...

خیلی جالبه،چند روز مونده به کنکور که همه بچه ها دارن خودشونو جر میدن که بهترین دانشگاه قبول بشن و رتبشون جا به جا بشه و فلان و بهمان من دارم هر روز با کیم شهر رو میگردم و ولگردی میکنیم. اندر فواید همین کارام در همین حد بگم که دیگه کهیر نمیزنم و خودمو نمیخارونم و خیلی استرس و اضطرابم بهتر شده، خوابمم خیلی منظم تر شده و کابوس هامم واقعا کمتر شده!


+موفقیت رو توی چی میبینید؟

yora ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 گلی 🍀🍓 ناشناس ناشناس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ناشناس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Wednesday, 1 Tir 1401، 08:59 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭15

امروز همینجوری بیکار ساعت ده صبح نشسته بودم که یهو کیم زنگ زد که چیکاره ای بیام پیشت؟ چون خودم بهش صبح پیام داده بودم که حالم خوب نیستش. منم بی هدف و بیکار و بیعار از خدا خواسته گفتم ارههههههههههه بیا، اومد و دکتر استرنج دیدیم بعد مجبور شدیم بریم باشگاه خواهرم اونو بزاریم باشگاه و بمونیم تا تموم شه بعدم من کار داشتم رفتم اونم مثل خواست بره خونشون بعد بله بعد کلاسم زنگ زد که کجایی اومدم یه فیگور دیگه از بی تی اس بخرم بیا جلوی مغازه و باز همو دیدیم و تا جلو در خونه ما پیاده اومدیم (خلاصه گفتم پایین ترش جزئیات رو میگم)

معلم هنر قدیمیم رو دیدم واقعا خیلی تو زندگیم تاثیر گذار بود و خیلی دوسش دارم*-*

دکتر استرنج به دنیای مارول واقعا علاقه مندم کرد

انقد با کیم آلبالو خوردیم که تمام روز دل پیچه داشتم و نمیتونستم راه برم و بزور تا خونه پیاده اومدم (آلبالو ایز مای لاو)

چرا انقد ایس پک گرون شده؟:|

واقعا میخوام برم دنبال هنر حتی به قیمت اینکه از چشم بابام بیفتم کلا:>

دوست کیم رو دیدم، واو واقعا خیلی خوب بود توی شهر کوچیک ما که اصلا این چیزا برا پسرا باب نیست خیلی خفن و قشنگ سر تا پاش مرچ بی تی اسه!! خیلی خوب بود واقعا خیلی استایل جسورانه و خوبی داشت بخدا اگه کیم تورش نکنه احمق دو عالمه

وای من خیلی از این دوست های کیم میخوام، خیلی خوبه اینجوری رفاقت دختر و پسر مخصوصا وقتی تو یه شهر باشی بشه بیرون رفت! مثلا سهند الان خیلی رفیق خوبیه ولی خب خیلی دوریم هیچ وقت نمیتونم ببینمش

هیچ کار مفیدی نکردم امروز،یه کلمه درس نخوندم و کلا وقتمو تلف کردم ولی حالم خیلی بهتره، خیلی مودیم جدیدا یه دقیقه گریه میکنم یه دقیقه میخندم یه دقیقه جدیم یه دیقه مسخره بازی درمیارم

خیلی سخته توی دنیایی که توش 8میلیارد نفر هست انقدر احساس تنهایی کنی

𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Tuesday, 31 Khordad 1401، 11:28 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭16

امروز جوگیر شدم و اومدم به خواهرم نشون بدم که میتونم با کفش پاشنه 15سانتی هم برقصم، همه چیزم خوب پیش رفت تا اخرش که پام پیچ خورد و الان عملا دارم لنگ میزنم

دارم نسبت به همه چیز سرد میشم، دیگه نه آهنگام سر حالم میارن، نه فیلمام، نه حرف زدن با بقیه، نه خوابیدن، نه هیچی... این خیلی بده که نسبت به همه چیزایی که قبلا عاشقشون بودی هیچ حس خاصی نداشته باشی!

احساس میکنم روحم داره مثل کاغذ مچاله میشه. هر روز تهدید هر روز جنگ، کاش میشد بهش فهموند که روحم خالی کرده:) کاش میشد داد بزنم و بگم هرجایی که موفق شدم، رتبه اوردم و بهترین بودم گفتی خب که چی من خودم به هرچی میخواستم توی زندگیم رسیدم، ولی الان داری منو تهدید میکنی؟ کسی که تو هیچ کدوم از موفقیت هام تشویقم نکرده حق نداره بخاطر شکستم سرزنشم کنه!

دلم میخواد دستمو بزارم رو گوشم و انقد جیغ بزنم که هیچ صدایی بیرونی و درونی رو نشنوم دیگه و راحت بشم...دلم میخواد انقدر گریه کنم که هیچی نبینم دیگه....دلم میخواد همه چیز همینجا تو همین لحظه تموم بشه ولی خیلی ارزو ها دارم که باید بهشون برسم پس مجبورم بجنگم برای همه چیز

ادما خیلی جالبن، بهت یاد میدن ماسک درست کنی، بزاری روی صورتت، سیاست داشته باشی، احساسات واقعیت رو نشون ندی، بعد بهت میگن فیک... تو خودت باعث شدی من فیک بشم! تو به من یاد دادی که من فیک بشم

𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 yora ... nooshi ‌ ‌
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Sunday, 29 Khordad 1401، 10:43 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭18

امروز اومدم جهنم (استعاره از جایی که ازش متنفرم) و نشد تاریخ هنر رو بیارم چون امانت بود و صفحه هاشم گلاسه بود بلایی سرش میومد بیچاره بودم و تا فردا شب هم جهنمیم و 60صفحه از برنامم جا میمونم! امروز آزمون هنر قلمچی رو دادم و رتبم توی شهر 2 بود توی زیرگروهام بین 1تا4 بودم در کل رتبه کشوریم 184 شد ولی نمیخوام شرمنده مامانم بشم که همیشه همه جوره پشتم بوده!

خسته تر از هر خسته ی دیگه ایم.... رتبه کنکور تجربیم اصلا خوب نخواهد شد! به هیچ وجه، و هیچکس بجز خودم و کیم نمیدونیم من چقدر جنگیدم برای اینکه بتونم رشتم رو ادامه بدم، برای اینکه به قدرت اول بخونم، من آدمیم که مشاورم تا آخر تابستون پارسال معتقد بود در بدترین حالت زیر 1000 میشم ولی واقعا از نظر روحی خستم. کاش میشد صداهای توی مغزت رو کنترل کنی، بعضی وقتا کلا خاموششون کنی تا با خیال راحت کارتو بکنی... بدون اینکه احساس عذاب وجدان بکنی، بدون اینکه این احساسو داشته باشی که نمیتونی، بدون هیچ کمالگرایی کوفتی

کاش هیچ وقت زودتر حرف نمیزدم، زودتر خوندن یاد نمیگرفتم، مسابقه جابر شرکت نمیکردم، دایره المعارف نمیخوندم، جهشی نمیخوندم، اون جهنمزادگان کوفتی قبول نمیشدم، مقاله و داستان نمینوشتم و کلاس نمیزاشتم که الان به هرکی میرسم همه رو دونه دونه نطق کنه برام و بگه آره داری حروم میشی فلان بهمان بیسان... کاش هیچ کاری نمیکردم که هیچکس ازم هیچ توقعی نداشت! کاش زیر بار فشار جامعه برای بهتر بودن، این همه کمالگرا نبودم

کاش میشد زندگی دکمه کنترل زد داشت، برمیگشتی عقب و همه کاراتو اصلاح میکردی

شب بخیر

ناشناس ناشناس ناشناس
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Saturday, 28 Khordad 1401، 08:31 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭19

همین الان که دارم اینو تایپ میکنم خواهر احمق بیشعورم داره بلند بلند گریه میکنه که چرا بهش اجازه ندادم یه چیزو ببره تو حیاط و بازی کنه و دوستاشم رفتن و ایگنورش کردن!

امروز مثل هر روز با کیم بیرون بودم. یه روز نبینمش دلم براش تنگ میشه. دارم سعی میکنم ریاضی و فیزیک رو هم یه جوری تو برنامه این روزام جا بدم که حداقل این دوتا رو یه درصد آبرومندانه ای بزنم.

همه چیز مثل همیشست، بجز اینکه هرچی بیشتر سعی میکنم به دنیای پدر و مادرم نزدیک بشم، میبینم هیچ شباهتی نداریم و فقط منم که باید کوتاه بیام همیشه که دنیاهامون نزدیک هم بشه بخاطر همین دارم هر روز ازشون دور تر میشم!

خیلی دلم میخواد چند تا دوست جدید پیدا کنم و با چند نفر رابطم رو صمیمی تر کنم ولی خب احساس میکنم اونایی که دلم میخواد این کارو بکنم باهاشون یه جورایی صرفا دارن تحملم میکنن و بهم حس بدی میده

یکی از بدترین حس ها با اختلاف تعلق میگیره به زمانی که به یه نفر پیام، کامنت، یا هر چیز دیگه ای تو سوشال مدیا میدی و طرف جوابتو نمیده یا دیر میده و در همون حین داره کامنت چند نفر دیگه رو جواب میده یا کلا جوری رفتار میکنه که انگار داره ایگنور میکنه. نمیدونم چرا ولی خیلی رو این چیزا حساسم یه وقت طرف نمیبینه، عمدی نیست کارش و... ولی من باز انقدر فکر میکنم که تو یه مشکلی داری که دوست نداره نمیخواد باهات دوست بشه و فلان و بهمان و کلی برچسب مسخره میزنم به خودم

از نظر روانی واقعا دلم میخواد وارد رابطه بشم و کیسش هم هست ولی خب به لحاظ شرایطی دارم غلط اضافه میکنم چون تو شرایطیم که هیچیم معلوم نیست. وضعیتم کامل رو هواست و هیچیم ثابت نیست یکی دیگه هم بخوام وارد زندگیم کنم فقط به بدبختیهام اضافه میشه

Tata  choi (Baby) 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 Tata  choi (Baby) 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 Tata  choi (Baby) 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 Tata  choi (Baby) 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 nooshi ‌ ‌ Tata  choi (Baby) nooshi ‌ ‌ Tata  choi (Baby) Tata  choi (Baby) Tata  choi (Baby) Tata  choi (Baby) Tata  choi (Baby) Tata  choi (Baby)
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Friday, 27 Khordad 1401، 11:51 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭20

شما از چیزهایی که نمیدونید ضربه نمیخورید، از چیزهایی که میدونید و اشتباهه ضربه میخورید

این دقیقا قانون کوفتی آزمون دادن منه، شیمی همیشه جز درسهایی بوده که نمیفهمیدمش و فقط توش سوالایی که بلد بودمو جواب میدم و هیچ وقت سوال سوالایی که کوچیک ترین شک رو توش دارم جواب نمیدم بخاطر همین هیچ وقت اشتباهی نمیکنم توی شیمی و حالا برعکسش درس هایی که توش اعتماد به نفس دارم، خدای اشتباه زدن تو این درس هام!! قشنگ جوری که اگه اشتباه نزنم 20% بهتر میشه هر کدوم

امروز صبح خواب مونده بودم و تنبلیم اومد پس گشنه و تشنه رفتم سر قلمچی فقط تو بطری آبم دوتا قاشق عسل ریختم و دوتا شکلات بردم با خودم و قشنگ قلمچی برام جهنم شد!! کامل جهنم شد! من یه سیم مستقیم دارم که از مغزم به شکمم وصله و فقط در صورت سیر بودن کار میکنه دیگه خودتون تصور کنید چه سمی شد.

امروز یه برنامه ریختم برا خودم تا 8تیر که تو این چند روز حداقل چندتا از درسامو درست حسابی مرور کنم و یه چند تا رو بتونم درصد بالا بزنم و تاریخ هنر و تئوری موسیقی هم تا قبل 8ام تمومشون کنم و تست هم بزنم ازشون که امیدوارم به برنامم برسم

بابام به طرز عجیبی امروز گفت که میخواد روزای کنکورم مرخصی بگیره و ببره برسونتم و این یکم عجیبه یکم بیشتر از یکم من همیشه همه جا تنها بودم و تنهایی میرفتم و میومدم اینکه یهویی تصمیم گرفته بعد 17سال یه جا ببرم جای تعجب و علامت سوال داره.

هنوزم احساس میکنم خیلی عوضیم که دارم یواشکی برا کنکور هنر میخونم و میخوام کنکور هنر بدم و یه جورایی خب با شرایط خانوادگی ما سرافکندشون کنم

داریم به آخر فصل نزدیک میشیم و باید شروع کنم ارزیابی فصیلم رو و یه سری چیزارو اوکی کنم ولی هی حوصلم نمیگیره استارت بزنم که تا قبل شروع تابستون هدف گذاریمو برا تابستون میزون کنم

سرعت خوندنم به 815کلمه در دقیقه رسیده


+ایده برای نوشتن بهم بدید:"(

++ناشناس حرف بزنیم؟

ناشناس ناشناس گلی 🍀🍓
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Thursday, 26 Khordad 1401، 11:37 PM

مغزم جامونده

ولی مغز من هنوزم توی دورانی که بعد از امتحان 

زنگ میزدم باهم غیبت عالم و آدمو میکردیم

بعدشم یا میرفتیم ولگردی

یا میومدی خونمون جامونده رفیق:)

امسال بعد هر امتحان دلم میخواست گوشیمو بردارم زنگ بزنم یکی‌

باهم به عالم و ادم فحش بدیم

ولی هیچکس نبود:)...

𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 گلی 🍀🍓 nooshi ‌ ‌ خواهر بلو خواهر بلو
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Thursday, 26 Khordad 1401، 09:52 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭21

امروز با کیم رفتم بیرون که برا دونفر کادو بگیره و دوتا فیگور از جین و شوگا گرفت، فیگور اسنیپ هم داشت و به شدت دلم میخواست بگیرمش ولی بسوزه پدر بی پولی و رکود بازار بوس و دارم ضرر میدم!!

میخواستم برا خودم هدفون بگیرم ولی خب یهویی تصمیم گرفتیم برا کیم هدفون بگیریم و منم چون کادو نداده بودم (تولدش 14ام بود) یه مقدار از پولشو دادم (هرچی پول نقد داشتمو دادم) و الان عملا نمیدونم پول تو جیبی سر برج درکار هست یا به خاک سیاه نشستم. ولی هدفونش خیلی هدفون بود خیلی خوب شد که رفتیم تو مغازه و براش خریدیمش! کیفیت صداش خدا بود.

برا زنداییم یه جفت گوشواره بیخ گوشی گرفتم، خودش گفت براش بگیرم ولی خب نمیخوام پولشو بگیرم، حس خیلی خوبی از کادودادن به بقیه میگیرم

فردا آزمون قلمچی لعنتی دارم

یه عالمه پی وی ریتا و راشلی غر غر کردم و نق زدم

شمارو با فن آرت هیونجین تنها میزارم چون هم خیلی خستم هم باید برم دوش بگیرم، دوتا فن ارته موس رو ببرید روی عکس دومی رو میبینید

وای جدیدا بخاطر حجم زیاد کتابایی که میخونم ناخوداگاه یه عالمه کلمه قلنبه سلنبه استفاده میکنم و خیلی وحشتناک شدم، فک کنین وسط قلنبه سلنبه حرف زدن و اصطلاح و این چیزا یهو فحش میدم! خیلی سمی شده حرف زدنم

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚
Last Comments :
قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ بعدی
Made By Farhan TempNO.7