𝓘𝓬𝓮 𝓐𝓶𝓮𝓻𝓲𝓬𝓪𝓷𝓸

بگذار برایت آن کسی باشم، که فریاد میزند؛ "هیچکس نیست!"
۱۹۵ مطلب توسط «𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂» ثبت شده است
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Sunday, 26 Tir 1401، 11:27 PM

کمک حال یا گرگ گرسنه

موقع نذری درست کردن آدما دو دستن، یا کمک میکنن، یا مثل گرگ گرسنه بالاسر نذرین که یه چیزی کش برن، امروز مامانم کاملا یهویی تصمیم گرفت نذری بده، کلا خانواده ما به یهویی بودنشون معروفن! مثلا یه سالم برا یه مناسبت صبحش با داماد عمم و عمم به این نتیجه رسیدن که میخوان مرغ بدن، از ده هزارجا وسیله قرض کردن تا بالاخره یه دیگ بزرگ مرغ و برنج پختن. از بحثم دور نشم، داشتم میگفتم یا کمک میکنن یا مثل گرگ گرسنه در کمینن ولی متاسفانه من جز دسته سوم قرار میگیرم، چون مثل گرگ گرسنه در کمینم وارد بطن ماجرا میشم و در کنار کمک دادن کلی میخورم، امشبم چون در حال خوردن مچمو گرفتن (هرچی تهدیگ و نون زیر کباب بود رو یه تنه هاپولی کردم) توفیق اجباری شد که انداختنم تو ماشین بیا برو با داییت پخش کن، از ساعت یه ربع ده تا الان توی ماشین بودم...

اکانت بازیم یه لحظه پرید، منم روحم داشت میپرید، دیگه بزور برشگردوندم


+روزاتون چطوری میگذره؟

𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 :| 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 :| خوشمزه اونی پونیو *-* 𝐓𝐈𝐋𝐃𝐀 :| خوشمزه اونی پونیو *-* yora ... برسام محمدشاهی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 خوشمزه اونی پونیو *-* ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Saturday, 25 Tir 1401، 11:13 PM

چرندیات1 (روزمرگی)

از نظر روانی نیاز دارم برگردم به اون دوران اسکلیت کلاس هفتم هشتمم که نصف تابستون زیر کولر با یه کاسه گوجه سبز و یه لاحاف زخیم و گوشی که با زغال سنگ کار می‌کرد و توش پر رمان های چرت و پرتی بود که با این شروع میشد که جلوی آینه خودمو دیدم، موهای بلند طلاییم رو از چشمای آبیم کنار زدم و با لب های قلوه ایم برای خودم بوس فرستادم و بخاطر قد بلند 170 سانتیم مجبور شدم یه غلطی بکنم

واقعا نیازدارم همونقدر بی دغدغده باشم که بشینم از اون کتابا بخونم! این روزام یه جوری داره میگذره که از دورانی که درس میخوندمم سرم شلوغ تره، یه روز درمیون با باشگاه مورد عنایت قرار میگیرم، روزی 40صفحه کتاب میخونم، از امروز برا کنکور سال بعد شروع کردم خوندن، یه ساعت گیتار تمرین میکنم، یه ساعت برنامه نویسی یاد میگیرم و در کنار همه اینا باید مراقب 4تا جونور (دوتا خرگوشام و دوتا خواهرام) باشم، مسئولیت خونه هم معمولا رو دوش منه مامانم یه روز درمیون نیستش، باغ هم میرم کار میکنم، داییمم برام از این بسته های خوش نویسی خریده تصمیم گرفتم بعد 17سال و 4ماه بالاخره خطی که آینه دغ مامانمه رو درست کنم (شاید باورتون نشه من فارسیمو بزارین جلو آفتاب راه میره، بعد چون از اول هدفم مهاجرت بود قشنگ کامل انگلیسی شکسته مینویسم و خودم یاد گرفتم چجوری باید بنویسم...) 

باید رژیم بگیرم، احتمالا از این به بعد یه وعده غذاییم رو کامل میوه میخورم فقط 

الان که دارم اینو مینویسم، پاهام بخاطر تمرین باشگاه، انگشتم بخاطر تمرین گیتار و مغزم به خاطر همه چیز درد میکنه

داروهام تموم شده وقت نمیکنم برم دکتر جواب ازمایشمو نشون بدم و بگم دوباره دارو بنویسه دوباره بدنم شد پر کهیر

گلی 🍀🍓 گلی 🍀🍓 Dragon ‌ ‌ Dragon ‌ ‌ Dragon ‌ ‌
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Wednesday, 22 Tir 1401، 10:12 AM

مسمومیت آلبالویی

دیرو دوست بابام برامون آلبالو اورد، هر آلبالو اندازه یه بند انگشت بود و بی نهایت خوشمزه بود. منم یه عالمه ازش نشسته خوردم جونم براتون بگه که دیشب ساعت ۱۲شب شروع کردم لرز کردن، دمای بدنم یه جوری شده بود انگار مردم انقد یخ کرده بودم، بزور پاشدم پتو اضافی کشیدم رو خودم ولی بازم خیلی سردم بود. رفتم در اتاق مامانم اینا که صدا بزنم مامانمو همینکه در اتاق باز شد و بابام گفت بیا ببینم چی شده، یهویی گلاب به روتون حالت تحوع گرفتم، گند زدم به کل فرش راهرومون، انقد که مامانم جمع کرد انداخت دور فکر کنم.

پند اخلاقی داستان: میوه هاتونو حتما بشورید و بخورید

𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 برسام محمدشاهی 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 گلی 🍀🍓  𝙅𝙀𝙊𝙉 𝙎𝘼𝙉𝘼 .. 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 برسام محمدشاهی  𝙅𝙀𝙊𝙉 𝙎𝘼𝙉𝘼 .. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 زنیکه 🌚💍 زنیکه 🌚💍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 زنیکه 🌚💍
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Tuesday, 21 Tir 1401، 11:57 PM

if you

اگه تو تازه داره دیدت نسبت به من عوض میشه،

من هنوز زیر خرابه های بتی که ازت توی سرم ساخته بودم گیر کردم


+شب بخیر

𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 زنیکه 🌚💍 زنیکه 🌚💍 زنیکه 🌚💍 زنیکه 🌚💍 زنیکه 🌚💍 زنیکه 🌚💍 زنیکه 🌚💍 زنیکه 🌚💍 ya si ya si
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Sunday, 19 Tir 1401، 10:30 PM

عاشق شدن جرم است

وقتی با تنهاییت دوست میشوی

دیگر هیچ نیازی به ادم ها نداری...

همین که خودت باشی کافی است

همان طور که دوست داری

همان طور که همیشه دوست داشتی

برای خودت یک فنجان قهوه بریزی

و به موسیقی باران گوشی دهی

روی صندلی ننویی بشینی و کتاب مورد علاقه ات را بخوانی

میل های بافتنی ات را دست بگیری

و پنبه بگذاری در گوشت 

ک نشنوی صدای حرف های دیگران را...

خودت دست خودت را بگیر 

هندزفری هایت را در گوشت بگذار

و زیر باران در هر خیابانی ک دوست داری قدم بزن:)

خودت را دوست داشته باش 

به خودت عشق بورز

دنیا محل رفتو امد دیگران است

مباد به کسی وابسته شوی...

مباد دل ببندی به ادمی ک رهگزری بیش نیست

مباد عاشق شوی....

این جا عاشق شدن جرم است

اگر عاشق شدی....

هیس!!!!

دلتنگی هایت را فریاد نزن...

هیچکس دوستت نیست:):)

مباد اعتماد کنی و راز دلت را بگویی 

که ان روز 

باید خواند فاتحه زندگی ات را...

اری این جا عاشق شدن جرم است:):)


+یکی از متن های قدیمیم که خیلی دوسش دارم

𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ERLIN uwu 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 سجاد ... ERLIN uwu
Last Comments :
مثل اینکه دینت رو از دست بدی 𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Friday, 17 Tir 1401، 01:29 AM

مثل اینکه دینت رو از دست بدی

بزرگ شدن و دیدن معایب پدر و مادرت،

مثل اینکه دینت رو از دست بدی...

من دیگه به پدرم اعتقاد ندارم

خورشید هم یک ستاره است

1401/1/4


+نمیدونم چرا دلم خواصت دوباره انتشارش بدم

𝘾𝙤𝙩𝙩𝙤𝙣 .. yora ...
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Tuesday, 14 Tir 1401، 10:09 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭6

دیشب تا ساعت 4 صبح بیدار بودیم و چرت و پرت میگفتیم درحالی که صبح ساعت 11:40 دقیقه کلاس گیتار داشتم

واو، نگم براتون از کلاس گیتارم، معلم قبلیم، کابوس متحرک بود!! اصلا میدیدمش اسمم یادم میرفت ولی این واقعا خیلی کیوت و سافته و تو یه جلسه اندازه سه جلسه اون یادم داد....نمیتونم بگم چقد خوب بود، اصلا واقعا هفتم رو ساخت، میخوام روزی سه ساعت تمرین کنم ولی دستام نمیکشه بیشتر از یک و نیم ساعت الان دست راستم که باهاش فرت میگیرم شده رنگ بادمجون . برگشتنی از کلاسم رفتیم پت شاپ سگ ببینیم چقدر سگ عزیز بود و ذوق کرده بود داشت از دیوار پارکش میکشید بالا که بپره بیرون سگ سفید خیلی خوشگل کوچولویی بود خیلیی خوب بود دلم سگ میخواد الان، 17میلیون پول سگه بود باید کلیم رو میزاشتم میاوردمش خونه

از رفیقم چندتا کتاب جدید گرفتم، باید تا جایی که میتونم کتاب بخونم

روزی یک ساعت برنامه نویسیم سر جاشه

امروز خواهرمو بردم کلاس طراحی ثبت نام کردم و اگه اقای m کلم رو نمیکند قطعا خودمم بجای باشگاه میرفتم کلاس طراحی دیشب طراحی های دوستمو دیدم اصلا نگم براتون! عکس کوک و تهیونگ و جیمین رو کشیده بود و هر وقت میدیدمشون اینجوری بودم که واییی منم باید یادبگیرم ادمای مورد علاقمو اینجوری بکشم بزنم به دیوار

..... 0-0 ~. 𝐃𝐈𝐀𝐍 .~ ~. 𝐃𝐈𝐀𝐍 .~ ~. 𝐃𝐈𝐀𝐍 .~ ~. 𝐃𝐈𝐀𝐍 .~ ~. 𝐃𝐈𝐀𝐍 .~ گلی 🍀🍓
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Monday, 13 Tir 1401، 09:58 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭7

روز به روز دارم بیشتر از خودم متنفر میشم

همش دارم خودمو با بقیه مقایسه میکنم و هی احساس کمبود دارم و این مقایسه کلا از بیخ و بن اشتباهه ولی هیچ جوره نمیتونم جلوی مغزم رو بگیرم! احساس احمق بودن میکنم احساس میکنم بیخودی زندم احساس ضعیف بودن میکنم

از فردا جلسه اول گیتارم بعد دو سال و خورده ای شروع میشه...:) ولی خدایی ۴تا جلسه ۲۰-۳۰ دقیقه ای ۲۷۰خیلیه! دلم نمیخواد برم باشگاه نقاشی های دوستمو که دیدم دیگه واقعا دلم میخواد برم کلاس نقاشی ولی میدونم اگه نرم باشگاه اقای m کلم رو میکنه و زندم نمیزاره از اردیبهشت گیر داد که حتما باید بری باشگاه

فردا میخوام کتاب جدید رو شروع کنم مهم نیست الان چقدر حالم گرفتست و چقدر احساس غریبی و تنها بودن و اضافه بودن دارم ولی فردا یه روز جدید و پر اتفاقای جدید

شبتون بخیر

𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ناشناس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 گلی 🍀🍓 گلی 🍀🍓  𝙅𝙀𝙊𝙉 𝙎𝘼𝙉𝘼 .. گلی 🍀🍓  𝙅𝙀𝙊𝙉 𝙎𝘼𝙉𝘼 ..  𝙅𝙀𝙊𝙉 𝙎𝘼𝙉𝘼 ..  𝙅𝙀𝙊𝙉 𝙎𝘼𝙉𝘼 ..
Last Comments :
قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ---- ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ---- ۱۸ ۱۹ ۲۰ بعدی
Made By Farhan TempNO.7