𝓘𝓬𝓮 𝓐𝓶𝓮𝓻𝓲𝓬𝓪𝓷𝓸

بگذار برایت آن کسی باشم، که فریاد میزند؛ "هیچکس نیست!"
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Wednesday, 8 Tir 1401، 10:14 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭9

خیلی خب دیروز نت نداشتم و میخواستم زود بخوابم پس انلاین نشدم کلا

امروز صبح توی راه جلسه کنکور بودیم که فهمیدم کارتمو اشتباه اوردم:| خلاصه مجبور شدیم دور بزنیم برگردیم کارتمو عوض کنم. سر جلسه برای اولین بار وقت کم آوردم، همه سوالارو بلد بودم خیلی از قلمچی راحت تر بود عمومیش و عملا فر خورده بودم که چرا دارم وقت کم میارم عربیمو آخر میزنم همیشه و وقت کم آوردم براش نرسیدم سوالای شک دارمو که گذاشته بودم برا دور دوم حتی نگاه کنم که ببینم میتونم چیزی جواب بدم یا نه! خلاصه که قمر در عقرب بود. یکی از دوستام چند تا صندل ازم جلوتر بود کیمم کلا ردیف کناریم جلوی جلو بود. تقریبا باهم دادم باهم برگشتیم

هیچ حسی ندارم راجب آزمون فقط الان این شکلیم که خب اوکی هرچی پیش آید خوش آید:)

احساس میکنم همه جسم و روحمو جا گذاشتم سر جلسه و اومدم بیرون

حوزه امتحانیم با سر کار آقای d یکی بود، تمام طول راه دعا میکردم آقای d عزیزتر از جانمو نبینم که گند نخوره به کل روزم  اعصابم خورد نشه! اصلا از حجم نفرتم به این بشر هرچی بگم کم گفتم

جاتون خالی به مناسبت کارنامه خواهرم و کنکور هنر من شام پیتزا داریم

احساس میکنم بجز درس خوندن هیچ کاری برای انجام دادن ندارم و الان که دیگه لازم نیست هر روز درس بخونم و دغدغه کنکور رو داشته باشم کل روزم بیکارم باید برا خودم کلی کار دست و پا کنم

کتاب شاد بودن تنها کافی نیست اقای مارک منسن به شدت پیشنهادیه حوصلم بگیره براتون میزارم از تیکه هاش خیلی خوب و آموزندست بخونید حتما

تو اردیبهشت داییم میخواست بیاد خونه مامان بزرگم (یکی از دایی هام خونشون خیلی دوره) بعد یه کتابخونه بزرگ داره بهش گفتم که برام کتاب توسعه فردی بیار گفت کنکورتو بده بعدش میارم حتما الان دوباره 17تیر میخوان بیان میخوام دقیقا از جلسه درومدم بهش پیام بدم که داییییی گفتی کنکورمو بدم کتاب میدی کتاب بیار برامXD هدف گذاریم اینکه تا آخر تابستون حداقل13تا کتاب بخونم (هفته ای یه کتاب) ولی جیبم اجازه نمیده به همچین هدف گذاری فکر هم کنم


+یکم حرف بزنیم؟

𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ERLIN uwu 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ERLIN uwu برسام محمدشاهی nooshi ‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ERLIN uwu
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Monday, 6 Tir 1401، 10:35 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭10

امروز خواهرمو با تمام غر زدن‌هاش که کی صبح میره باشگاه و چرا باید برم باشگاه و نمیخوام برم و باید بیای بشینی نری و این چرت و پرتا بردم گذاشتم باشگاه و بعدش  با کیم رفتم که اون 180تومن بن کتابمو نقد کنم! 3تا کتاب آوردم که از امشب شروع کردم خوندنشون ولی اصلا نمیتونم از بینشون یکی رو انتخاب کنم که بخونمش. امروز تو کتاب فروشی دوست دوران راهنماییم رو دیدم، این دختر یه فرشته واقعی که برا ما و کلاسمون و بچه بازی هامون خیلی بود. خیلی دلم براش تنگ شده بود دیدنش خیلی حس خوبی داد بهم اومده بود برا کنکورش مداد بخره.

امروز اومدم جاروبرقی رو بردارم جارو بزنم اتاقو بعد آینه عروسی مامانم که خیلی قدیمیه هم پشت جارو برقی بود من جاروبرقی رو برداشتم اصلا هم جاروبرقی بهش تکیه نداده بود نمیدونم چی شد یهو آینه افتاد شونصد تیکه شد!! هرچی سنگ مال پای لنگه

کاش مامانم میفهمید با هر حرفی که میزنه چقدر دل من میلرزه و چقدر قشنگ میتونه از خودمو زندگیم و همه چیزم متنفرم کنه. من هر روز کلی خودمو قانع میکنم کلی  با خودم درگیرم که خودمو وجدانمو راضی کنم و مامانم با یه نگاه، همه چیزو به باد میده

استرس دارم بیشتر از این حرفم نمیاد دوست داشتین شما باهام حرف بزنین

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Sunday, 5 Tir 1401، 10:12 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭11

دارم از عذاب وجدان بابت همه اتفاق هایی که افتاد میمیرم! از عذاب وجدان همه پول هایی که مامانم خرجم کرد، همه جاهایی که بخاطرم نرفت، همه کارهایی که بخاطرم نکرد... امروز میخواستم کارتمو پرینت بگیرم تو واتساپ براش فرستادم که با لب تاپم دانلودش کنم، یه چیزی بهم گفت که تا آخر عمرم برا عذاب وجدان کشیدنم کافیه.

امروز رفتم بیمارستان بابت کهیرهام، اشتباه نکنید امروزو با کیم نرفتم با خاله و زنداییم رفتم اونا بابت حساسیت خود زنداییم و دخترخالم میخواستن برن و نوبت داشتن  منم مامانم یادش رفته بود بگه برا منم وقت بگیرن بخاطر همین همینجوری پاشدم رفتم بین اونا رام انداختن. بیماستانی که رفتیم محیط آموزشی بود، بعد یه عالمه نیمچه دکتر بودن زل زده بودن بهت و قشنگ پشمات میریخت! چندتاشون از اون خرخونا بودن هی همش جلو بودن نظر میدادن یکیشونم صندلیشو گذاشته بود پشت دکتر و خوابیده بود برا خودش. یه آزمایش برام نوشت که سه شنبه باید انجام بدم با یه بسته قرص ولی گفت اگه قرص بهم نسازه مجبورم ماهی 5میلیون آمپول بخرم، تا آخر عمر خودمو بخارونم 5میلیون ماهی نمیدم یه آمپول کوفتی:|

خالم اینا بالاخره امروز رفتن خونشون، از پنج شنبه اینجا بودن دیگه داشتم از دستشون چل میشدم، داییم و زنداییم خیلی خوب و کول و گوگولین، پسرداییمم که یه جوجه کوچولوعه بغلی که این چند روز تا جایی که تونستم چلوندمش ولی خالم اینا...

آدم دوازده ساعت فعالیت جسمی بکنه، ولی یه ساعت درگیری فکری نداشته باشه با خودش و وجدان و عقل و احساسش که این یه ساعت اندازه ده سال پیرت میکنه

چرا ماست انقدر گرونه؟؟ بی شعورها دبه ای 67تومن؟؟؟؟؟؟؟ سر آوردین؟؟؟؟؟؟ من از وقتی یه ذره بودم بزور ماست بهم غذا میدادن الانم با هرچی که بشه ماست میخورم ولی انقد گرونه آدم هر قاشقش رو با عذاب وجدان میده پایین! بخدا هیچ وقت این قیمت ها عادی نمیشه

Luna ‌‌‌ 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 Luna ‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝘾𝙤𝙩𝙩𝙤𝙣 .. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Saturday, 4 Tir 1401، 09:05 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭12

دیشب بعد باغ کیم اومد خونمون و صبح رفتیم خواهرمو گذاشیم باشگاه بعدش رفتیم کارنامه گرفتیم، هیچ درسی رو بد ندادم ولی هیچ کدوم بجز دینی رو عالی هم ندادم چقد تایپ کردن با گوشی کوچولو سخته! مدرسمون بهم ۱۸۰هزارتومن بن کتاب داد که خیلی ذوق کردم براش... خیلی خیلی ذوق کردم براش! باید برم هرچه سریع تر کتاب بیارم چون تا ده تیر وقت داره... حیوونامو بردم حموم و انداختم تو وان خواهرم و تا تونستم شامپو زدم بهشون شستمشون قشنگ برقشون انداختم... دو سه روزه خونه نیستم خیلی لاغر شدن میتونم با یه دست بلندشون کنم.

دوباره کهیرهام شروع شده و تنها کاری که دارم میکنم اینکه تمام زورمو میزنم که خودمو زیاد نخارونم، تمام امروز اینجوری بودم که دلم میخواد گریه کنم ولی گریم نمیگرفت، احساس خفگی دارم... دارم خفه میشم زیر بار عذاب‌وجدانی که دارم بابت درس نخوندنم، بابت خوب امتحان ندادنم، بابت زنده بودنم!!زیر بار توقعات دارم له میشم! یا شایدم له شدم. یه کار خیلی زشت دیگه هم دارم میکنم که به شونصد نفر قول داده بودم هیچ وقت دیگه انجام نمیدم و چون وقتی به این فکر میکنم که زدم زیر قولم بیشتر عصبانی میشم بیشتر انجامش میدم خب خوشبختانه هیچ کدومشون ادرس اینجارو ندارن که بخوان یقم رو بگیرن

𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 yora ...
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Friday, 3 Tir 1401، 09:17 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭13

امروز با گوشی اومدم بخاطر همین زیاد نمینویسم با گوشی اعصابم خورد میشه اینجوری تایپ کنم

صبح رفتم قلمچی دادم و سر دفترچه های عمومیش ازاسترس سردرد داشتم و چرت میزدم کلا اختصاصی هاشم بد نزدم به نسبت. و حدس بزنید بعد ازمون با کی رفتم باغ؟ کیم! اصلا این روزا کی کیم کجا کیم کی کیم شدم! همیشه هست و چقدر این بودنش خوب و قشنگه...یه عالمه عکس خوب و چرت و پرت گرفتیم. کلی سوپر استار جی وای پی بازی کردیم سعی کردیم کره اسب تازه دنیا اومدمونو رام کنیم و باش دوست بشیم که شکست خوردیم و وقتی اسب نره اومد تو اسطبل یه سری چیزای بد بد دیدیم که بهتره نگم:| کره اسب هم نره، بعد گیر داده بود از اسب نره شیر بخوره مام با چشمای گرد داشتیم نگاه میکردیم و سعی میکردیم جداشون کنیم که موفق نبودیم! همین الانم داریم پینترست گردی میکنیم و بعدشم میخوایم آش دوغ بخوریم. این بود انشای ما اهنگ جدید نایون  که لیکسی توش همکاری کرده رو بگوشید خیلی خفنه


+ریدم تو قلمچیم

++صندلی داغ بازی کنیم؟؟

nooshi ‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Thursday, 2 Tir 1401، 10:35 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭14

امروز رفتم تئاتر "آش بالا آش پایین" خواهرم بخاطر تئاتر مدرسشون بلیط رایگان گرفته بود چهارتا منو مامانم و خواهرم و کیم رفتیم، بعدم کیم اومد خونمون نهار هم قرمه سبزی داشتیم که خب واقعا قرمه سبزی دریست از درهای بهشت! با کیم کلی سوپراستار جی وای پی بازی کردیم و کلی چرت و پرت گفتیم و همه عکسای تکراری گوشیش رو برای بار nام دیدیم. ساعت 6 رفتم با خالم یه لایو برا بچه هاش راجب هدایت تحصیلی و انتخاب رشته گذاشتیم و کلی حرف زدم براشون و سعی کردم تجربیاتم رو بگم. تا الان که آدم زیاد موفقی نبودم ولی درس عبرت خوبیمXD چند بار تا الان برای بچه های مدرسشون راجب چیزای مختلف حرف زدم یه جوریایی خوشم میاد از این کار، سخنرانی کردن رو دوست دارم اگه اعتماد به نفسشو داشته باشم خیلی خوب هم حرف میزنم امروز واقعا بهتر از چیزی که میخواستم پیش رفت بعدش ساعت تقریبا 19کیم رفت و منو خالم و خواهرم سه تایی نشستیم حرف زدن و بعد سه تایی کلی گریه کردیم:"| بله!! کلی گریه...

خیلی جالبه،چند روز مونده به کنکور که همه بچه ها دارن خودشونو جر میدن که بهترین دانشگاه قبول بشن و رتبشون جا به جا بشه و فلان و بهمان من دارم هر روز با کیم شهر رو میگردم و ولگردی میکنیم. اندر فواید همین کارام در همین حد بگم که دیگه کهیر نمیزنم و خودمو نمیخارونم و خیلی استرس و اضطرابم بهتر شده، خوابمم خیلی منظم تر شده و کابوس هامم واقعا کمتر شده!


+موفقیت رو توی چی میبینید؟

yora ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 گلی 🍀🍓 ناشناس ناشناس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ناشناس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𝐀𝐲𝐬𝐚
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Wednesday, 1 Tir 1401، 08:59 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭15

امروز همینجوری بیکار ساعت ده صبح نشسته بودم که یهو کیم زنگ زد که چیکاره ای بیام پیشت؟ چون خودم بهش صبح پیام داده بودم که حالم خوب نیستش. منم بی هدف و بیکار و بیعار از خدا خواسته گفتم ارههههههههههه بیا، اومد و دکتر استرنج دیدیم بعد مجبور شدیم بریم باشگاه خواهرم اونو بزاریم باشگاه و بمونیم تا تموم شه بعدم من کار داشتم رفتم اونم مثل خواست بره خونشون بعد بله بعد کلاسم زنگ زد که کجایی اومدم یه فیگور دیگه از بی تی اس بخرم بیا جلوی مغازه و باز همو دیدیم و تا جلو در خونه ما پیاده اومدیم (خلاصه گفتم پایین ترش جزئیات رو میگم)

معلم هنر قدیمیم رو دیدم واقعا خیلی تو زندگیم تاثیر گذار بود و خیلی دوسش دارم*-*

دکتر استرنج به دنیای مارول واقعا علاقه مندم کرد

انقد با کیم آلبالو خوردیم که تمام روز دل پیچه داشتم و نمیتونستم راه برم و بزور تا خونه پیاده اومدم (آلبالو ایز مای لاو)

چرا انقد ایس پک گرون شده؟:|

واقعا میخوام برم دنبال هنر حتی به قیمت اینکه از چشم بابام بیفتم کلا:>

دوست کیم رو دیدم، واو واقعا خیلی خوب بود توی شهر کوچیک ما که اصلا این چیزا برا پسرا باب نیست خیلی خفن و قشنگ سر تا پاش مرچ بی تی اسه!! خیلی خوب بود واقعا خیلی استایل جسورانه و خوبی داشت بخدا اگه کیم تورش نکنه احمق دو عالمه

وای من خیلی از این دوست های کیم میخوام، خیلی خوبه اینجوری رفاقت دختر و پسر مخصوصا وقتی تو یه شهر باشی بشه بیرون رفت! مثلا سهند الان خیلی رفیق خوبیه ولی خب خیلی دوریم هیچ وقت نمیتونم ببینمش

هیچ کار مفیدی نکردم امروز،یه کلمه درس نخوندم و کلا وقتمو تلف کردم ولی حالم خیلی بهتره، خیلی مودیم جدیدا یه دقیقه گریه میکنم یه دقیقه میخندم یه دقیقه جدیم یه دیقه مسخره بازی درمیارم

خیلی سخته توی دنیایی که توش 8میلیارد نفر هست انقدر احساس تنهایی کنی

𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Tuesday, 31 Khordad 1401، 11:28 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭16

امروز جوگیر شدم و اومدم به خواهرم نشون بدم که میتونم با کفش پاشنه 15سانتی هم برقصم، همه چیزم خوب پیش رفت تا اخرش که پام پیچ خورد و الان عملا دارم لنگ میزنم

دارم نسبت به همه چیز سرد میشم، دیگه نه آهنگام سر حالم میارن، نه فیلمام، نه حرف زدن با بقیه، نه خوابیدن، نه هیچی... این خیلی بده که نسبت به همه چیزایی که قبلا عاشقشون بودی هیچ حس خاصی نداشته باشی!

احساس میکنم روحم داره مثل کاغذ مچاله میشه. هر روز تهدید هر روز جنگ، کاش میشد بهش فهموند که روحم خالی کرده:) کاش میشد داد بزنم و بگم هرجایی که موفق شدم، رتبه اوردم و بهترین بودم گفتی خب که چی من خودم به هرچی میخواستم توی زندگیم رسیدم، ولی الان داری منو تهدید میکنی؟ کسی که تو هیچ کدوم از موفقیت هام تشویقم نکرده حق نداره بخاطر شکستم سرزنشم کنه!

دلم میخواد دستمو بزارم رو گوشم و انقد جیغ بزنم که هیچ صدایی بیرونی و درونی رو نشنوم دیگه و راحت بشم...دلم میخواد انقدر گریه کنم که هیچی نبینم دیگه....دلم میخواد همه چیز همینجا تو همین لحظه تموم بشه ولی خیلی ارزو ها دارم که باید بهشون برسم پس مجبورم بجنگم برای همه چیز

ادما خیلی جالبن، بهت یاد میدن ماسک درست کنی، بزاری روی صورتت، سیاست داشته باشی، احساسات واقعیت رو نشون ندی، بعد بهت میگن فیک... تو خودت باعث شدی من فیک بشم! تو به من یاد دادی که من فیک بشم

𝓛𝓲𝓵𝓲𝓾𝓶 yora ... nooshi ‌ ‌
Last Comments :
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂
𝒃𝒂𝒓𝒊𝒔𝒕𝒂 Sunday, 29 Khordad 1401، 10:43 PM

𝓭𝓪𝔂𝓼 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓵 𝓭𝓮𝓪𝓽𝓱-𝓭18

امروز اومدم جهنم (استعاره از جایی که ازش متنفرم) و نشد تاریخ هنر رو بیارم چون امانت بود و صفحه هاشم گلاسه بود بلایی سرش میومد بیچاره بودم و تا فردا شب هم جهنمیم و 60صفحه از برنامم جا میمونم! امروز آزمون هنر قلمچی رو دادم و رتبم توی شهر 2 بود توی زیرگروهام بین 1تا4 بودم در کل رتبه کشوریم 184 شد ولی نمیخوام شرمنده مامانم بشم که همیشه همه جوره پشتم بوده!

خسته تر از هر خسته ی دیگه ایم.... رتبه کنکور تجربیم اصلا خوب نخواهد شد! به هیچ وجه، و هیچکس بجز خودم و کیم نمیدونیم من چقدر جنگیدم برای اینکه بتونم رشتم رو ادامه بدم، برای اینکه به قدرت اول بخونم، من آدمیم که مشاورم تا آخر تابستون پارسال معتقد بود در بدترین حالت زیر 1000 میشم ولی واقعا از نظر روحی خستم. کاش میشد صداهای توی مغزت رو کنترل کنی، بعضی وقتا کلا خاموششون کنی تا با خیال راحت کارتو بکنی... بدون اینکه احساس عذاب وجدان بکنی، بدون اینکه این احساسو داشته باشی که نمیتونی، بدون هیچ کمالگرایی کوفتی

کاش هیچ وقت زودتر حرف نمیزدم، زودتر خوندن یاد نمیگرفتم، مسابقه جابر شرکت نمیکردم، دایره المعارف نمیخوندم، جهشی نمیخوندم، اون جهنمزادگان کوفتی قبول نمیشدم، مقاله و داستان نمینوشتم و کلاس نمیزاشتم که الان به هرکی میرسم همه رو دونه دونه نطق کنه برام و بگه آره داری حروم میشی فلان بهمان بیسان... کاش هیچ کاری نمیکردم که هیچکس ازم هیچ توقعی نداشت! کاش زیر بار فشار جامعه برای بهتر بودن، این همه کمالگرا نبودم

کاش میشد زندگی دکمه کنترل زد داشت، برمیگشتی عقب و همه کاراتو اصلاح میکردی

شب بخیر

ناشناس ناشناس ناشناس
Last Comments :
قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ---- ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ---- ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی
Made By Farhan TempNO.7